به مناسبت سالگرد عروج شهید” رضا چراغی” فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله
شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی اینگونه روایت میکند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بیسیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت… رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!».
موضوعات: "پژوهش" یا "فرهنگی" یا "مسابقات" یا "تحقیقات طلاب"
حاج آقا باید برقصه !!!
چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یكی از دانشگاههای بزرگ كشور آمده بودند جنوب. چشمتان روز بد نبیند… آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند كه هیچ كدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود. آرایش آنچنانی، مانتوی تنگ و روسری هم كه دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.
اخلاقشان را هم كه نپرس… حتی اجازه یك كلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند و مسخره میكردند و آوازهای آنچنانی بود كه…
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد كه نشد؛ یعنی نگذاشتند كه بشود…
دیدم فایدهای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهكار خاطره و روایت نیست كه نیست!
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فكری به ذهنم رسید… اما… سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد…
سپردم به خودشان و شروع كردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟
گفتم: من شما را به یكی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا كردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل كنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه كنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیهای كه به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میكنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوكه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره كار را به آنها سپردم و قبول كردم.
دوباره همهشون زدند زیر خنده كه چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و…
در طول مسیر هم از جلفبازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم كه نكند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نكند مجبور شوم…! دائم در ذكر و توسل بودم و از شهدا كمك میخواستم…
میدانستم در اثر یك حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آنها بیحفاظ است…
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میكنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه كه رسیدیم، همهشان را جمع كردم و راه افتادیم … اما آنها كه دستبردار نبودند! حتی یك لحظه هم از شوخیهای جلف و سبك و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میكردند.
كنار قبور مطهر شهدای طلائیه كه رسیدیم، یك نفر از بین جمعیت گفت: پس كو این معجزه حاج آقا! ما كه اینجا جز خاك و چند تا سنگ قبر چیز دیگهای نمیبینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع كردند: حاج آقا باید برقصه…
برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یكی از بچهها خواستم یك لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و…
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…عطری كه هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود! همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری كه طلائیه را پر كرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت میداد…
همهشان روی خاك افتادند و غرق اشك شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند … شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد. هرچه كردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند كنم. قصد كرده بودند آنجا بمانند. بالاخره با كلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاك دنیا بلند كردم …
به اتوبوس كه رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل كردم، حالا نوبت شماست، كه دیدم روسریها كاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میكند.
هنوز بیقرار بودند… چند دقیقهای گذشت… همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میكردند…
پرسیدم: به كجا رسیدید؟ چیزی نگفتند.
سال بعد كه برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها كردهاند و به جامعهالزهرای قم رفتهاند … آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند …”
منبع: سایت عماریون
حجه الاسلام باقر حسینی کارشناس ارشد شیعه شناسی طی نشستی با عنوان “پاسخ به شبهات” در مدرسه الزهرا(س) بابل بیان داشت: سنی ها شبهه وارد می کنند که چرا باید خلافت و امامت در قریشیان باشد. باید خلافت در بنی ساعده (سنی ها) و امامت در قریشیان باشد.
وی افزود: به چند علت بیان می نماییم که خلافت و امامت باید در یک فرد باشد؛ اول اینکه امام تنها عامل تربیت معنوی انسان هاست: روزانه 10هزار صفحه به اطلاعات و شناخت پزشکی انسان اضافه می گردد، اگر جسم آنقدر پیچیده است که روزی 10هزار صفحه به شناخت ما اضافه می شود، پس بعد معنوی و روحی انسان چه می شود؟ کسی باید با بعد معنوی و روحی انسان آشنا باشد تا آن را کشف نماید و آن جز امام کسی دیگر نیست. و تنها امامان هستند که می توانند انسان را به سرمنزل سعادت برسانند.
حسینی تصریح کرد: خداوند معجزه و امامت را به دست کسی می سپارد که خودش فساد اخلاقی نداشته باشد، تا دچار نقض غرض نشود. خداوند کاری را که خلاف حکمت باشد انجام نمی دهد. همچنین اسلام دین فطرت پذیر است. لذا معجزه ی قرآن و اسلام را به کسی می دهد که خرد ستیز نباشد.
دوره آموزشی “پاسخ به شبهات” در مدرسه علمیه الزهرا(س)بابل برگزار گردید.
آقای حسینی کارشناس ارشد شیعه شناسی در این دوره بیان داشت: شبهاتی از سوی معاندان شیعی مطرح می شود که پاسخ دادن به آن بر شیعه واجب می باشد.
شبهاتی از قبیل:
- چرا قبر دختر پیامبر(ص) که رهبری جامعه مسلمانان را بر عهده داشت مخفی است و حالا مزارش کجاست؟
- چرا اتفاقات 1400 سال پیش را تکرار می کنید؟
- چرا فاطمیه اول و دوم داریم؟ چرا قضیه شهادت حضرت زهرا(س) دوبار در سال مطرح می شود؟
- چرا باید هم امامت و هم خلافت به عهده قریشیان باشد؟(سنی ها می گویند فقط امامت در قریشیان باشد).
وی اعلام داشت: وصیت نامه حضرت فاطمه زهرا(س) نشانگر شمّ سیاسی ایشان است که با مطالعه آن، جواب خیلی از شبهات را می توان دریافت نمود.
حسینی خاطر نشان کرد: حضرت زهرا(س)، به علت دشمنی که خلفای آن دوره (ابوبکر و عمر و عثمان ) با ایشان داشتند، وصیت نمود که مزارشان مخفی باشد تا دشمنان، معترض به مزار مطهر ایشان نشوند. لذا آیندگان به دنبال علت این تعرض و دشمنی می روند که چرا تا این حد دشمنی؟ علت و واقعیت چیست؟
وی افزود: با بررسی کتابهای مختلفی که از علماء و اندیشمندان و محققان وجود دارد پاسخ تمام این شبهات را می توان کسب نمود.
نشست فاطمه شناسی در مدرسه علمیه قدسیه بهشهر برگزار گردید.
خانم مظلومی مدیر این مدرسه ضمن بیان جایگاه هل بیت -علیهم السلام-بیان داشت: رسول اکرم(ص) اجر و پاداش رسالت خود را دوستی و مودت اهل بیت قرار داده است؛ پس ما باید به خود افتخار کنیم که از دوستداران حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم.
وی افزود: اولین و مهم ترین وظیفه دوستداران حضرت زهرا -سلام الله علیها- نشر سیره و فرهنگ فاطمی است و نشر این فرهنگ باید با مطالعه علمی انجام شود؛ نه این که هر چیزی را که از هر جا می شنویم ضبط کنیم و به دیگران انتقال دهیم.
وی ضمن تشریح خطبه فدکیه گفت: خطبه فدکیه سرشار از معارف الهی و اسلامی است از جمله این که:
1 .حضرت زهرا سلام الله علیها جهت سخنرانی مسجد را که پایگاه اسلام است انتخاب نمودند.
2. روسری بر سر کشیدند و علاوه بر آن خود را با جلباب نیز پوشاندند.
3. خود را در جمع زنان قرار دادند و …
مظلومی تصریح کرد: حضرت زهرا(س) در این خطبه ضمن بیان این که قرآن کتاب خداست و از طرف پیامبرش به عنوان قانون در جمع شماست؛ همچنین قرآن کتابی ظاهر است و نامفهوم نیست؛ فرمودند: علت بدبختی شما و جامعه شما بعد از پیامبر(ص)، روی گردانی از قرآن است.
وی در پایان خاطر نشان کرد: ما باید به عنوان مبلغ و سربازان فرزند حضرت فاطمه- سلام الله علیها- وظیفه خود بدانیم که در همه ایام، مخصوصاً در ایام فاطمیه، ساعاتی از وقت خود را به شناختن ابعاد مختلف زندگی آن حضرت اختصاص دهیم.