خانم اردشیری معاون پژوهش منطقه پنج بیان داشت: پنجمین نشست معاونین پژوهش حوزه علمیه خواهران مازندران به مناسبت هفته ی پژوهش و تحقق شعار((هر طلبه یک پژوهشگر)) در مدرسه فاطمه الزهراء (س) آمل برگزار گردید.
وی افزود:در این نشست حجت الاسلام عبدی کارشناس و ارزیاب مقالات جشنواره علامه حلّی(ره)، مطالبی را در خصوص نحوه ی ارزیابی و تدوین مقالات( هم به لحاظ شکلی و هم محتوایی) در جشنواره ی علامه حلّی بیان نموده و سپس جلسه پرسش و پاسخ برگزار گردید.
وی خاطر نشان کرد: در ادامه این نشست، آیین نامه های 92 پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت؛ همچنین توضیحاتی در خصوص گزارشات فصلی تحقیقات پایانی توسط معاونت پژوهش منطقه پنج ارائه گردید.
موضوعات: "پژوهش" یا "فرهنگی" یا "مسابقات" یا "تحقیقات طلاب"
به منظور نهادینه سازی فرهنگ گفتگو و نقد عالمانه در برخورد با نظرات مختلف وتقویت روحیه حقیقت جویی وترویج فرهنگ تفکر واندیشه ورزی ،کرسی آزاد اندیشی با موضوع “رابطه انسان با خداوند از منظر سبک زندگی اسلامی” همراه با پرسش و پاسخ با حضور مسئول سازماندهی نظارت منطقه پنج ، معاونت پژوهش منطقه پنج و معاونین پژوهش و اعضای هسته پژوهش مدارس غرب استان مازندران و … در ا مدرسه فاطمه الزهرا(س) تنکابن برگزار گردید.
دکتر علی اوسط خانجانی محقق و استاد حوزه و دانشگاه طی سخنانی اظهار داشت: در اصل رابطه انسان با خدا یک رابطه تکوینی و غیر قابل انکار می باشد زیرا او فقط سرچشمه منبع فیض و نعمت سعادت می باشد. اما در سبک زندگی اسلامی علاوه بر این ارتباط ، رابطه تشریعی هم وجود دارد که دو عنصر اختیار و آزادی در آن تا ثیر گذار می باشد. حرکت کردن در چارچوب اراده الهی و اوامر و نواهی الهی با عث تقویت این رابطه وفلاح و رستگاری خواهد بود. مقام معظم رهبری فرموده اند :« سبک زندگی باید بر اساس آموزه های قرآنی و روایی که برای ما از طریق رسولان الهی بیان گردیده باشد تا هدف از خلقت حاصل گردد. »
حجت الاسلام محمد علی شاکریان استاد حوزه بیان کرد: این موضوع دارای ابعاد وسیعی می باشد که هر کدامشان دارای دریایی از مطالب و مبانی فکری و نظری می باشند .جا دارد که کارگروهی ویژه تحقیق و پژوهش در منابع عظیم دینی وفقهی پیرامون این موضوع با سرپرستی و راهنمایی اساتید توانمند وآگاه تشکیل شود و مطالب جمع آوری شده در قالبهای مختلفی چون کتاب ، نشریه ، گاهنامه یا مجلات تخصصی یا داستان برای بهره مندشدن همه اقشار جامعه تهیه شده و با ذکر سند مکتوب گردد تا نسلهای بعد ما هم بتوانند از آن استفاده نمایند.
حجت الاسلام دکتر غفار شاهدی محقق، استاد حوزه و دانشگاه بعد از جمع بندی مباحث مطرح شده بیان کرد : پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری برای ترویج سبک زندگی اسلامی به دو مسئله باید توجه شود :یکی آسیب شناسی و بررسی آثار سبک زندگی غیر دینی ودیگری گفتمان سازی و تبادل یافته ها در میان یکدیگر برای ترمیم آسیب های حاصل شده و جایگزین کردن سبک زندگی اسلامی در میان خانواده ها. زیرا ما به دنبال ایجاد تمدن اسلامی هستیم و برای رسیدن به این هدف باید چند گام مهم ازجمله : انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی ،دولت اسلامی ، جامعه اسلامی را برداشته تا موفق به تشکیل تمدن اسلامی که هدف اصلی همه آن حرکت ها است برسیم .
حجه الاسلام غفاری مدیر منطقه پنج بیان داشت: نشست مشترک فصلی مسئولین استانی حوزه های علمیه برادران و خواهران، سازمان تبلیغات، مرکز خدمات حوزه های علمیه استان گلستان و مدیریت مدرسه جامعه المصطفی گرگان برگزار گردید.
وی با اشاره به اهداف برگزاری این جلسه تصریح کرد: این نشست به منظور تبادل نظر و انسجام بیشتر بین فعالیتهای حوزوی، تقویت حوزه ها و بهره گیری از فرصتهای مناسب برای حمایت و تقویت حوزه های علمیه و توضیح عادلانه خدمات به حوزویان و همچنین تشریک مساعی در انجام امور تبلیغی برگزار گردید.
وی خاطر نشان کرد: بر اساس مصوبه این جلسه مقرر گردید تعداد 300 مبلغ خواهر و برادر استان گلستان به اردوی زیارتی سیاحتی مشهد اعزام گردند.
حساس ترين سخنان امام سجاد (عليه السلام ) كه در طول اقامت در شام ايراد شده است و تحولى عظيم در محيط سياسى شام و بينش مردم نسبت به دستگاه اموى ايجاد كرد و معادلات يزيد را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بيت كاملا تغيير داد، خطبه اى است كه آن حضرت در جمع مردم و رجال سياسى و دينى شام ايراد كرد.
از كتاب هاى تاريخى چنين استفاده مى شود كه اين خطبه در مسجد جامع دمشق ايراد شده و از حوادثى كه در كاخ يزيد رخ داده و سخنانى كه در محفل خصوصى تر وى ردو بدل شده جداست .
اين خطبه را بايد اوج موفقيت امام سجاد (عليه السلام ) در رسالت تبليغ عاشورا و تداوم خط شهيدان كربلا دانست . اگر اين خطبه ايراد نشده بود، چه بسا ماهيت نهضت حسينى براى ساليان دراز و يا براى هميشه بر اهل اسلام مخفى مى ماند.
در شام يزيد براى استفاده بيشتر از شهادت حسين بن على (عليه السلام ) و اسارت خاندان وى در جهت تحكيم پايه هاى حكومتش تصميم گرفت تا از سخنوران دربارش در مذمت خاندان على و توجيه فجايعى كه صورت داده بود، بهره جويد. يزيد از خطيب دربار خواست تا بر منبر رود و نقش خويش را در آن جمع حساس ايفا كند. خطيب در بلندى جاى گرفت و زبان به هتّاكى و بى حرمتى به اهل بيت گشود. امام سجاد از گستاخى و زشتگويى خطيب برآشفت و فرمود:
خداوند جايگاهت را آتش دوزخ قرار دهد.
وقتى سخنان خطيب دربار پايان يافت ، امويان خود را فاتح مى ديدند و مسايل راحل شده مى پنداشتند. اما على بن الحسين - تنها مرد جوان قافله اسيران - با اندامى كه آثار رنج و اسارت از آن پيدا بود از جاى برخاست و به يزيد گفت : خطيب شما آن چه خواست به ما نسبت داد و با مردم گفت ، آيا اجازه مى دهى من هم با مردم سخن بگويم ؟
يزيد رضايت نمى داد، اما اطرافيان و حاضران مجلس و يكى از فرزندان خليفه اصرار ورزيدند تا يزيد پيشنهاد على بن الحسين (عليه السلام ) را پذيرد. زيرا در وضع و حال او نمى ديدند كه بتواند سخنى هم پاى سخنور گزيده دربار بگويد!
يزيد ناگزير اجازه داد. امام سجاد (عليه السلام ) از پلكان منبر بالا رفت . در برابر چشمان مردم قرار گرفت وآنچه تا آن روز بر مردم شام پوشيده مانده بود، افشا شد.
حساس ترين سخنان امام سجاد (عليه السلام ) كه در طول اقامت در شام ايراد شده است و تحولى عظيم در محيط سياسى شام و بينش مردم نسبت به دستگاه اموى ايجاد كرد و معادلات يزيد را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بيت كاملا تغيير داد، خطبه اى است كه آن حضرت در جمع مردم و رجال سياسى و دينى شام ايراد كرد.
امام زين العابدين (عليه السلام ) نخست سپاس خداى گفت و خطبه را آغاز كرد.
سخنان آغازين خطبه آن چنان تحول آفرين بود كه اشك چشمان مردم را فرو ريخت و عواطف آنان را بشدت تحت تاءثير قرار داد. در ادامه آن سخنان ، امام فرمود:
اى مردم ! شش نعمت به ما عطا گرديده و هفت فضيلت از سوى خدا به ما داده شده است .
ما از علم ، حلم ، بزرگوارى و بخشش ، فصاحت ، شجاعت و محبوبيت اجتماعى درميان مؤ منان ، برخورداريم . فضيلت ها و شرافت هاى ما عبارتند از اين كه : پيامبر خاتم محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ما خاندان است و على بن ابى طالب - صادق ترين يار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) - جعفر طيار، حمزه - شير شجاع خدا و رسول - و حسن و حسين - دو سبط اين امت - نيز از خاندان ما هستند.
آنان كه مرا مى شناسند، از توضيح بى نيازند ولى آنان كه مرا نمى شناسند گوش فرا دهند تا خويش را به ايشان بشناسانم .
اى مردم ! من فرزند مكه و منايم ،
من فرزند زمزم و صفايم .
من فرزند آنم كه حامل ركن است .
من فرزند بهترين انسانى هستم كه بر كره خاك جامه وجود پوشيده است .
من فرزند برترين موحدى هستم كه برگرد كعبه طواف كرده و گام در مسير صفا و مروه نهاده و حج به جا آورده و خداى را لبيك گفته است . من فرزند آن پيامبرم كه بر مركب آسمانى - براق - سوار گشت و جبرئيل او را به بلند جايگاه هستى - سدرة المنتهى - رسانيد. به قرب خدا رسيد؛ آنجا كه فاصله قاب قوسين و يا كمتر بود!
من فرزند آنم كه فرشتگان آسمان با او نمازگزاردند و به او اقتدا كردند.
من فرزند دريافت كننده وحي ام . فرزند محمد مصطفايم .
من فرزند على مرتضايم . آن كسى كه بر صورت مستكبران نواخت تا ايمان آوردند - در برابر شعار ((لااله الا الله )) و پيام توحيد سر فرود آورند و دست از عناد بردارند .-
من فرزند آن كسى هستم كه پيشاپيش رسول خدا، با دو شمشير و دو نيزه مى جنگيد.
دو هجرت كرد، دو بار با پيامبر بيعت نمود، در بدر و حنين رزمنده بود و حتى يك لحظه - يك چشم برهم زدن - به خداوند كفر ورزيد.
من فرزند صالح ترين مؤ منان ، وارث پيامبران ، نابودگر ملحدان ، پيشواى مسلمان ، نور جهانگران ، زينت عبادت كنندگان ، سرآمد گريه كنندگان - از خوف خدا اشتياق به لقاى حق - شكيباترين شكيبايان ، برترين قيام كنندگان خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ).
من فرزند كسى هستم كه از سوى جبرئيل و ميكائيل مورد تاءييد و يارى بود. - على (عليه السلام ) - حمايتگر از حريم مسلمانان ، كشنده مارقين و ناكثين و قاسطين ((طاغيان صفين و نهروان و جمل ))، ستيزنده با دشمنان لجوج .
- على (عليه السلام ) پرافتخارترين مرد از ميان تمامى قريش ، اولين كسى به خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) پاسخ مثبت گفت و ايمان آورد. پيشتاز پيشتازان راه دين ، شكننده متجاوزان ، نابود كننده مشركان ، تيرى از تيرهاى خدا بر منافقان ، زبان گوياى حكمت نيايشگران ، ياور دين خدا، ولى سرپرست امر الهى - حافظ و مجرى قوانين پروردگار…
آرى او جدم ((على بن ابى طالب )) است .
سپس امام چنين ادامه داد:
من فرزند فاطمه زهرايم .
من فرزند سرور زنان عالمم .
امام همچنان به معرفى خويش ادامه داد، تا آن جا كه صداى مردم به گريه بلند شد، و يزيد از تاءثير سخنان امام (عليه السلام ) در قلب مردم سخت بيمناك گرديد.
هراس يزيد از اين بود كه مردم در همان محفل عليه او بشورند! از اين رو براى قطع كردن سخنان امام سجاد (عليه السلام ) به مؤذن دستور داد اذان بگويد!مؤذن از جاى برخاست و با صدايى كه به همه مى رسيد گفت :
الله اكبر، الله اكبر.
امام (عليه السلام ) در ادامه سخنان پيشين خود و براى همنوايى با نداى اذان فرمود:
آرى هيچ چيز بزرگتر و ارجمندتر از خدا نيست .
مؤذن گفت : اشهد ان لا اله الا الله .
امام فرمود:
تمامى وجودم - پوست و خون و گوشتم - به يگانگى خدا شهادت مى دهند.
مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ).
امام كه هنوز بر بالاى منبر قرار داشت در اين هنگام چهره اش را از مردم به سوى يزيد برگرداند و فرمود:
اى يزيد اين ((محمد (صلى الله عليه و آله و سلم))) كه هم اكنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پيامبرى او گواهى داد، آيا جد توست يا جد من است !
اگر بگويى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد توست دروغ گفته اى و كفر ورزيده اى !
و اگر باور دارى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) جد من است پس چرا و به چه جرمى خاندان او را كشتى !
امام سجاد (عليه السلام ) تا بدين جا رسالت خويش را به شايستگى ايفا كرد و آن مجلس با وضعى آشفته و نگران كننده براى يزيد پايان يافت.
ناصبى به کسى میگویند که با اهل بیت(ع) دشمنى داشته باشد یا به آنها دشنام و ناسزا بگوید. به همین دلیل، شیعیان به هیچوجه اهل سنت را ناصبى نمىدانند.
سلفیگری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته میشود که مخالفان خود را کافر میشمارند و مطرحترین آنان «وهابیت تکفیری» با محوریت عربستان سعودی است.
وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهامهای ناشایستی که به شیعیان میزنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا میشوند.
برخی از وهابیها اصرار می کنند که شیعیان، همه اهل سنت را ناصبی میدانند.
سوال: مراد از ناصبى چیست؟ آیا شیعیان اهل سنت را ناصبى مىدانند؟
جواب کوتاه:
ناصبى به کسى میگویند که با اهلبیت (ع) دشمنى داشته باشد و یا به آنها دشنام و ناسزا بگوید و شیعیان به هیچوجه اهل سنت را ناصبى نمىدانند چون آنها هم اهلبیت (ع) را دوست دارند و دشمنان آل محمد (ص) را کافر مىدانند.
جواب مفصل:
مساله دوستى اهلبیت (ذوى القربى) و پرهیز از دشمنى آنها، مورد اتفاق فریقین است، چون هم قرآن بر این مساله تأکید دارد، و هم روایات خود عامه.
اما قرآن:
«قل لا اسئلکم علیه اجراً اید المودة فى القربى (1)» بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزدیکانم (/ اهل بیتم) و هر کس کار نیکى انجام دهد بر نیکىاش مىافزایم. و بعضى آیات دیگر (2).
اما روایات:
در دو قسمت بعضى از روایاتى را که از طریق عامه نقل شده است بیان مىکنیم.
الف: روایات محبت به اهل بیت (ع)
1- زمخشرى از پیامبر (ص) نقل مى کند که فرمود: «الا و من مات على حب آل محمد مات شهیداً … (3)» بیدار باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته … بخشیده شده، توبه کننده مؤمن، از دنیا رفته، و ملک الموت بشارت بهشت مى دهد، و همچون عروسان وارد بهشت مىشود، و در قبر دو تا در براى او او به سمت بهشت باز مىشود و قبرش مزار ملائکه رحمت مىشود (4).
2- پیامبر (ص) فرمود: «معرفة آل محمد (ص) برائة من النار، و حب آل محمد (ص) جواز على الصراط و الولایة لآل محمد (ص) امانٌ عن العذاب (5)» شناخت آل محمد رهایى از آتش جهنم، دوستى آنها گذرنامه رد شدن از پل صراط، و ولایت آل محمد (ص) امان نامه اى است از عذاب.
ب: روایات بغض و دشمنى با اهل بیت (ع)
1- پیامبر (ص) فرمود: «الا و من مات على بغض آل محمد مات کافراً… » هر کسى بر بغض آل محمد (ص) بمیرد کافر از دنیا رفته است، و بوى بهشت به مشامش نمى رسد (6).
2- پیامبر (ص) فرمود: «علىٌ خیر البشر من ابى فقد کفر» على بهترین بشر است هر کس ابا نماید و قبول نکند کافر است (7).
بعد از بیان این مقدمه، جواب قسمت اول شبهه این است که ناصبى یعنی:
1- معناى لغوى که عبارت است از تعب و رنج، بزحمت انداختن، کوشش نمودن (اذا فرغت فانصب همٌّ ناصِبٌ) یعنى غم بارنج، عیش ناصب و زندگى با مشقت است (8).
2- معناى اصطلاحى، به کسانى ناصبى گفته مىشود که دشمنى با اهل بیت (ع) دارند، و یا به آنان دشنام دهد، و یا به یکى از ائمه (ع) دوازدهگانه شیعه دشمنى، و یا دشنام دهد (9)، این اصطلاح دوم برگرفته از روایات خود اهلبیت (ع) (10) است که به چند روایت به عنوان نمونه اشاره مىکنیم:
1- ابى بصیر از امام صادق (ع) نقل مىکند که حضرت فرمود: «مُدمِنُ الخمر کعابد و تن، و الناصب لآل محمد شرٌّ منه» شراب خوار مانند بت پرست است و دشمنى با آل محمد (ص) بدتر از شراب خوار است (11).
2- از امام باقر (ع) سؤال شد که آیا زن مؤمنه شیعه مىتواند با ناصبى ازدواج کند فرمود: «لا لانّ الناصب کافرٌ (12)» فرمود: نه، چون ناصبى کافر است.
3- در روایت دیگر مىخوانیم «ان الله تعالى لم یخلق خلقاً انجس من الکلب و ان الناصب لنا اهل البیت لا نجس منه (13)» براستى که خداوند نجستر از سگ نیافرید، دشمن اهلبیت از سگ بدتر است. از این سه روایت به خوبى استفاده مىشود که مراد از ناصبى دشمن اهلبیت (ع) است، ضمناً استفاده مىشود که آنها نجسند و کافر، و زن مسلمان نمىتواند با آنها ازدواج کند.
اما قسمت دوم شبهه که شیعیان آیا اهل سنت را ناصبى مىدانند؟
باید گفت: خیر شیعیان اهل سنت را ناصبى نمىدانند چرا که اولا اکثریت اهل سنت (غیر از ناصبىها) محبت اهلبیت را لازم مىدانند (طبق نص قرآن و روایات خود آنها که قبلا اشاره شد، و شافعى یکى از سران چهار مذهب عامه افتخارش این است «ان کان رفضاً حب آل محمد فلیشهد الثقلان انى رافض (14)» اگر دوستى اهلبیت نشانه رافضى بودن است، جن و انس شهادت دهند که من رافضى «و محب اهلبیت) هستم و ثانیاً خود اهل سنت دشمن و مبغض اهلبیت را کافر مىدانند که قبلا نقل شد، آنگاه چگونه مىتوان گفت آنها ناصبى هستند و ثالثاً ناصبى ها چنانکه گفته شد، نجس، ذبیحه آنها حرام، و ازدواج با آنها جائز نیست، اما اهل سنت را هیچ عالم شیعى چنین فتواى درباره آنها نداده است، بلکه در رسالهها تصریح به حلیت ذبیحه آنها، جواز ازدواج به آنها، و … شده است و حتى همه علماى شیعه نماز بر جنازه مسلمان را واجب، و دفن و کفن میت مسلمان را لازم مىدانند (15).
نتیجه
ناصبى یک معناى لغوى دارد که به معناى رنج و خستگى و کوشش و … است و یک معناى اصطلاحى دارد که برگرفته از روایات اهلبیت (ع) بوده و آن اینکه کسى با اهلبیت دشمنى داشته باشد یا به آنها دشنام و ناسزا بگوید.
به هیچ وجه عامه از نظر شیعیان ناصبى نیستند، چون آنها اولا اهلبیت را دوست دارند و ثانیاً دشمنان آل محمد (ع) را کافر مى دانند، و ثالثاً تمام علماى ما فتوا بر جواز ازدواج با آنها، و وجوب دفن و نماز بر میت آنها دادهاند.
از همه برادران اهل سنت در سراسر دنیا، میخواهیم تبلیغات نادرست وهابیت علیه شیعه را باور نکنند و مسائل مطرح شده را از علمای معروف و برجسته شیعه از طریق اینترنت، ارسال نامه، ایمیل و … بپرسند.
منابع
(1)- شورى/ 23.
(2)- سباء/ 47 و فرقان/ 57.
(3)- محمد بن عمر زمخشرى، الکشاف (دار الکتاب العربى، 1407 ه- 1987 م) ج 4، ص 220.
(4)- همان مدرک، دنبال حدیث، نقل به صورت تلخیص.
(5)- حافظ سلیمانى قندوزى، ینابیع المودة (مکتبة بصیرتى قم) ص 22.
(6)- کشاف (پیشین) ج 4، ص 221.
(7)- علاء الدین على المتقى، الهندى، کنزل العمال فى سنن الاقوال و الافعال (مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405 ه- 1915 م) ج 11، ص 610.
(8)- محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن (دفتر نشر الکتاب چاپ دوم، 1404) ص 494. کلمه نصب و خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین (مؤسسة نشر اسلامى جامعه مدرسین، چاپ اول، 1414) ص 807 کلمه نصب.
(9)- رساله توضیح المسائل مراجع عظام، بحث کفر و اقسام آن، و عروة الوثقى، سید یزدى، ج 1، بحث کفر (از بحث نجاسات) در بعضى رساله ها مساله 117- بعضى 113- بعضى 111.
(10)- بعضى از لغویین نواصب را معنى نموده،” گروهى که با امیر المؤمنین دشمنى دارد"، ظاهراً بر گرفته از روایات باشد، احمد سیاح- فرهنگ جامع عربى فارسى (کتابفروشى اسلام، چاپ هشتم، ج 4، ص 270، ماده نصب.
(11)- محمد بن الحسن الحر العاملى، وسائل الشیعه (دار احیاء التراث، لبنان) ج 18، ص 559، ح 12.
(12)- همان، باب 10، من ابواب ما یحرم من النکاح، حدیث 15.
(13)- همان، ج 1، ص 159، ح 5.
(14)- سلطان الواعظین، شبهاى پیشاور (دار الکتب الاسلامیة، سى و هفتم، 1376) ص 64.
(15)- رساله علمیه تمام مراجع، بحث نماز بر میت.