سروده حمید برقعی شاعر ارزنده قمی به مناسبت ایام فاطمیه، تلنگری است که یادمان نرود ایام فاطمیه در راه است…
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر وسط کوچه ناگهان دیدم سیبها روی خاک غلطیدند قبلا این صحنه را… نمیدانم آه سردی کشید، حس کردم و سراسیمه گریه در گریه گفت: آرام باش! چیزی نیست دست من را بگیر، گریه نکن چادرش را تکاند، با سختی پیش چشمان بیتفاوت ما صبح فردا به مادرم گفتم طرف کوچه رفتم و دیدم با خودم فکر میکنم حالا گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه |
اتفاقی مقابلم رخ داد زن همسایه بر زمین افتاد چادرش در میان گرد و غبار در من انگار میشود تکرار کوچه آتش گرفت از این آه پسر کوچکش رسید از راه به گمانم فقط کمی کمرم… مرد گریه نمیکند پسرم یا علی گفت و از زمین پا شد نالههایش فقط تماشا شد گوش کن! این صدای روضهی کیست در و دیوار خانهای مشکی است کوچه ما چقدر تاریک است راستی! فاطمیه نزدیک است… |