ماه زهرا تا که کردی تو در این ماه حلول
شمس با دیدن نورانیتت کرد افول
پای مدح تو به عالم همه حیران هستیم
در مقامات تو سرگشته و ماتند عقول
بی وضو دست نباید بزنم بر نامت
عصمت مطلقه دارید همانند رسول
ماه زهرا تا که کردی تو در این ماه حلول
شمس با دیدن نورانیتت کرد افول
پای مدح تو به عالم همه حیران هستیم
در مقامات تو سرگشته و ماتند عقول
بی وضو دست نباید بزنم بر نامت
عصمت مطلقه دارید همانند رسول
مبارزه با تمام قدرت و توان
حضرت امام(ره) به منظور تعیین یکی از اصول و خط مشی های اساسی برای مبارزه با استکبار جهانی اعلام مینماید: «ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد»[1] این اصل برای مبارزه با قدرتهای استکباری جهان از اصول و مبانی قرآنی و تعالیم مربوط به تقابل با جبهه کفر و شرک و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه میگیرد. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم جبهه توحید را مخاطب قرار می دهد و این گونه به خیزش و جهاد قهرآمیز با مستکبران زمین فرا میخواند: «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم» (هر چه در توان دارید بسیج کنید، )تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید) (انفال:60 )
در این نگاه دیگر قدرت داشتن و تلاش برای کسب قدرت نه تنها مفهومی مذموم نیست، بلکه حرکتی متعالی است که باید به عنوان یک امر واجب بدان توجه شود و از این منظر است که تلاش برای تشکیل حکومت الهی، وظیفه همه انبیاء و اولیاء الهی قلمداد میشود.
حضرت امام(ره) به مسلمانان یادآوری میکند: «مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم میشود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثهای را به وجود میآورند. راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را شکست»2
شکست ناپذیری و صلابت در برابر دشمن
شاخصه دیگر در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره)، امید به پیروزی همیشگی جبهه حق و عدم شکست در میدان مبارزه با استکبار است. طبق تفکر امام، ما مکلف به انجام وظیفه ایم و نتیجه فرع آن است.3
لذا با صلابت و مبتنی بر نگاه تکلیف گرایی اعلام میدارد:
«تکلیف ما این است که در مقابل ظلمها بایستیم، تکلیف ما این است که با ظلمها مبارزه کنیم، معارضه کنیم، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر، و اگر نتوانستیم به تکلیف خودمان عمل کردیم. اینطور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم. اولًا که شکست نمیخوریم؛ خدا با ماست، و ثانیاً بر فرض اینکه شکست صوری بخوریم شکست معنوی نمیخوریم، و پیروزی معنوی با اسلام است، با مسلمین است، با ماست.»4
منبع:
[1] - صحیفه امام، ج 6، ص 499، 17/1/1358.
[2]- صحیفه امام، ج21، ص 83، 29/4/1367.
[3]- صحیفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[4]- صحیفه امام، ج 12، ص 306، 28/2/1359
آقای کوچک زاده کارشناس ارشد مسائل سیاسی و روابط بین الملل در نشست بصیرتی – سیاسی به مناسبت گرامیداشت پیروزی انقلاب اسلامی در مدرسه علمیه الزهرا ( سلام ا…. علیها ) شهرستان جویبار ضمن ارج نهادن به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن گفت: در بحث انقلاب اسلامی و شناخت آن ابتدا می طلبد که انسان درک درستی از وضعیت پیرامون خود داشته باشد؛ در واقع دیدگاه و ایدئولوژی که انسان از خود در این جهان هستی دارد، بر فهم او از انقلاب موثر است.
وی با اشاره به تفکرات رایج در دنیای معاصر ا ز جمله لیبرال که متاسفانه در ظاهر ادبیات زیبایی نیز دارد گفت: این تفکرات که بخشی از آن مورد برخی افراد در کشور است، در خیلی از موارد با اسلام مغایرت دارد؛ که متاسفانه در بعضی از دانشگاههای ما از آن دفاع می شود.
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی با اشاره به برخی از انقلابهایی که در سایر کشورها بعد از انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت، تاکید کرد : سایر انقلابهایی که پس از انقلاب اسلامی ما به وقوع پیوست به دلیل رسوخ تفکرات انحرافی از جمله لیبرالیسم ، مارکسیسم ، فاشیسم و….. به انحراف کشیده شد .
وی در ادامه با تاکید بر شرایطی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد، گفت : بحرانهایی که در قبل از انقلاب وجود داشت، از جمله بحران هویت که ارمغان شعار حکام ” از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن ” بود که سازگاری با جامعه سنتی – مذهبی ایران نداشت؛ همچنین عدم مشروعیت و محبوبیت حکومت و نیز بحران فضای باز سیاسی و اعمال استبدادگونه حکومت د رقبال روزنامه ها و کتابها و…، همگی باعث ایجاد جرقه ای با نام انقلاب اسلامی درایران شد.
استاد کوچک زاده در بخشی از سخنان خود با اشاره به تفاوتهای انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها افزود: شالوده اصلی انقلاب و اهداف متعالی آن باعث شد که تفکر ناب دینی در دل جوانان و مردم ریشه دوانید و این امر باعث شد که دنیای غرب به فکر مقابله با این انقلاب افتد؛ البته دشمن بعد از نتیجه نگرفتن از جنگ تحمیلی 8 ساله ، امروز از سلاح جنگ نرم استفاده می کند.
وی در پایان با اشاره به مباحث جنگ نرم و فعالیت شبکه های اجتماعی و برنامه های ماهواره ای خاطر نشان کرد: در حال حاضر، در رسانه های غربی، نهاد خانواده اصلا جایگاهی ندارد. برنامه هایی که در ظاهر سرگرم کننده است ولی هدفشان تضیف باورهای دینی در خانواده های ایرانی و ارائه تفکرات ضد دینی می باشد.
آیت الله طبرسی نماینده ولی فقیه در مازندران در نشست اخلاقی با طلاب مدرسه علمیه خواهران الزهرا(س) ساری ضمن تبریک ایام الله دهه فجر و تاکید بر زنده نگه داشتن یاد و نام شهدای ا نقلاب بیان کرد: مراد از این حیات و زنده نگه داشتن، حیات عمومی که اختصاص به همه موجودات دارد، نیست، بلکه منظور تداوم هدف و حیات معنوی آنان است.
وی افزود: حیات زمین به انسان، حیات انسان به علم ، حیات علم به عمل ، حیات عمل به نیت و حیات نیت به اخلاص در آن است. چرا که اگر اخلاص در عمل انسان نباشد، تمام آنچه که انجام می دهد، بیهوده و فاقد ارزش است.
نماینده ولی فقیه در مازندران در ادامه تصریح کرد: خداوند متعال این قدرت را تنها به انسان عنایت فرمود که می تواند با کسب علم و دانش و همچنین عمل به آن، به درجات و مقامات عالیه دست یابد؛ به گو نه ای که تبدیل به شخصیتهایی همچون امام راحل (ره) شود که توانست حماسه بزرگ انقلاب را خلق نماید.
وی با بیان این مطلب که راز ماندگاری نیت ها، خلوص و بی رنگی است و نیت غیر خدایی مثل آب بر روی سنگ است، اظهار کرد: انسان، با اخلاص خود می تواند به مقام عبدالله برسد چرا که فقط کار خدایی است که ماندگار می ماند.
آیت الله طبرسی در پایان خاطر نشان کرد: خود سازی و اخلاق دو نکته حائز اهمیتی است که طلاب حوزه های علمیه باید به آن توجه ویژه داشته باشند.
در حال حاضر که مساله چگونگی مواجهه جمهوری اسلامی با آمریکا بار دیگر به یکی از موضوعات مهم روز تبدل گردیده و برخی اظهار نظرات و نقل قولها از حضرت امام(ره) نیز ابهام آفرین گردیده، بر آن شدیم تا برخی از اندیشه های سیاسی امام را در چند قسمت مرور و مورد بازخوانی قرار دهیم تا مبنایی برای قضاوت و تشخیص پیروان حضرت امام(ره) در شرایط کنونی باشد.
1- آمریکا عامل همه بدبختیها
حضرت امام(ره) از همان آغاز نهضت، نوک حمله تهاجم خود را به سوی استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار نشانه رفت. و با بصیرت، آگاهی و شجاعت تمام، آمریکای جنایتکار را به عنوان راس استکبار جهانی معرفی و مورد خطاب قرار میدهد. «خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با نمیدانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها میخواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند.» [1]
ایشان با صراحت تمام آمریکا را «شیطان بزرگ » نامیدنده و اعلام میدارد: «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است»[2]
و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان چنین خواستند: «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید.»[3]
و همه مبارزان جبهه توحید در سرتاسر جهان را این گونه بشارت دادند: «اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم، فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید.»[4]
2- سازش ناپذیری
حضرت امام امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکبار را نفی میکند و آن را نافی عزت مسلمین میداند. ضمن آنکه این حرکت را ثمربخش ندانسته و بر این باور است که استکبار از موضع خود کوتاه نخواهد آمد. این نگاه برآمده از آموزه های قرآنی است
خداوند متعال مومنین را از هرگونه دوستی با دشمنان نفی میکند و میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لایهدی القوم الظالمین» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، یهود و نصاری را دوستان خود مگیرید چراکه آن ان دوستان یکدیگرند. و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمینماید.) (مائده: 51)
امام خمینی(ره) در این خصوص فرمودند: «مردم آزاده جهان همیشه از ابرقدرتها خصوصاً امریکای جنایتکار صدمه دیدهاند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و امریکای سلطهگر جزم ننمایند، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود.»[5]
همچنین فرمودند: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!… اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالایدار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»[6]
3- تداوم مبارزه
اصل اساسی دیگر برای مبارزه با استکبار جهانی در نگاه ژرف و دقیق حضرت امام خمینی “تداوم و همیشگی بودن” مبارزه است. ایشان مبارزه با کفر و شرک و نفاق را فصلی و مقطعی و محدود و محصور به عصر و زمان خاصی نمی دانست که در این صورت هیچ تضمین و پشتوانه ای برای تامین صلح جهانی وجود نخواهد داشت.
بر باور امام، جنگ ما با استکبار جهانی «جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمیشناسد.»[7] ، «جنگ حق و باطلی که تمام شدنی نیست»[8] و «این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد» [9] حضرت امام در تعیین این خط مشی اساسی و زیربنایی با قاطعیت و صراحت و صلابت با نفی نگاههای انحرافی اعلام مینماید:
«ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.»[10]
حضرت امام میفرمایند:
«اینهایی که گمان میکنند که اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پیروزی»، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست، درست میگویند، و اگر مقصودشان این است که بالاتر از این با زبان خدا نیست، اشتباه میکنند. قرآن میفرماید: قاتِلُوهُمْ حَتّی لاتَکُونَ فِتْنَة، همه بشر را دعوت میکند به مقاتله برای رفع فتنه؛ یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، این غیر از آنی است که ما میگوییم، ما یک جزء کوچکش را گرفتهایم، برای این که خوب! ما یک دایره خیلی کوچکی از این دایره عظیم واقع هستیم و میگوییم که: «جنگ تا پیروزی».
مقصودمان هم پیروزی بر کفر صدامی است یا پیروزی بر، فرض کنید بالاتر از آنها. آنچه قرآن میگوید این نیست، او میگوید: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ یعنی، باید کسانی که تبعیت از قرآن میکنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایی که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این، یک رحمتی است برای عالم و یک رحمتی است برای هر ملتی، در آن محیطی که هست.»[11]
پی نوشت:
[1] - صحیفه امام، ج10، ص 360، 4/8/1358.
[2] - صحیفه امام، ج 13، ص 212، 21/6/1359.
[3] - صحیفه امام، ج 11، ص 121، 4/9/1358.
[4] - صحیفه امام، ج 15، ص 171، 15/6/1360.
[5] - صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[6] - صحیفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367.
[7] - صحیفه امام، ج 21، ص 88، 29/4/1367.
[8] - صحیفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[9] - صحیفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[10] - صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[11] - صحیفه امام، ج 19، ص 112، 20/9/1363.