|فهرست مطالب|جزئیات صاحب وبلاگ اللهم عجل لولیک الفرج |تماس
برگزاری یادواره شهدای خواهر طلبه(زینبیون معاصر) در مدرسه علمیه خوهران الزهراء(س) ساری
ارسال شده در 9 آذر 1394 توسط مدیریت استان مازندران در اخبار مدارس

 

مراسم یادواره شهدای خواهر طلبه(زینبیون معاصر) با حضور خانواده شهیده طلبه رقیه حسین زاده، در مدرسه علمیه خواهران الزهراء(سلام الله علیها ) ساری برگزار گردید.
حجه الاسلام اسماعیل ملا کریمی دادستان میاندرود، در این یادواره بیان داشت: هر کسی که از دنیا رجعت می کند، تمایل به برگشت دارد به جز شهید، که اگر روزی هم بخواهد برگردد به این خاطر است که در راه دین و آرمانهایش دهها بار دگر شهید گردد.
وی امام شناسی را یکی از ارکان شهادت دانست و افزود: شهدا پیرو محض ولایت بودند و از تمام وجودشان برای ولایت مایه گذاشتند.
دادستان میاندرود در ادامه تاکید کرد: دینداری تنها به عبادت، تهجد و اخلاق نیست؛ بلکه باید همراه با جهاد باشد. و شهدا کسانی بودند که همه را با هم داشتند.
وی خاطر نشان کرد: پیام شهدا به ما این است که مطیع تام امام و ولی فقیه بوده و خط و مشی ما ولایت باشد، که در این صورت موفق خواهیم شد.

 

 

2 نظر »
شرح صدر ائمه عامل فائق شدن در مشکلات
ارسال شده در 9 آذر 1394 توسط مدیریت استان مازندران در اخبار مدارس

خانم طالب زاده مدیر مدرسه علمیه خواهران الزهراء (س) ساری در نشست با کارکنان این مدرسه بیان داشت: شیعه بودن و اتصال به اهل بیت( علیهم السلام)، افتخاری است که نصیب ما گردیده است؛ لذا باید با کردار وگفتار درست خود، قدر این نعمت الهی را بدانیم.
وی در ادامه اظهار داشت: از جمله عواملی که سبب گردید تا اهل بیت( علیهم السلام) بر مشکلات و مصائبی که در راه دین داشتند، فائق آیند؛ شرح صدر بالا بود. شرح صدری که از راه حلم و بردباری و متانت در شادیها و مقاومت در برابر مشکلات و تحمل افکار مخالف کسب نمودند.
مدیر مدرسه علمیه خواهران الزهراء (س) ساری در پایان از مدیریت هیجان، غلبه داشتن جدیت بر شادی، نباختن خود در برابر مشکلات، به عنوان عوامل موفقیت در زندگی یاد و خاطر نشان نمود: عمل کردن به چیزهایی که به آنها علم و یقین پیدا نموده ایم، مانع تبدیل شدن علم به جهل و یقین به شک می گردد.

 

3 نظر »
در نشست" مهارتهای زندگی" در مدرسه علمیه خواهران الزهرا (س) بابل مطرح شد: اختلاف سلایق را بحث و جدل نمی توان پیش برد
ارسال شده در 9 آذر 1394 توسط مدیریت استان مازندران در اخبار مدارس

غلامرضا نقره کار مدرس حوزه و دانشگاه در نشست «مهارتهای زندگی »در جمع طلاب مدرسه الزهرا(س) بابل با بیان نقش بانوان در حفظ آرامش و عدم اختلافات خانوادگی گفت: در زندگی مشترک باید توجه نمود که اختلاف سلایق را با بحث و جدل نمی توان پیش برد؛ به ویژه اگر طرف مقابل، پدر و مادر و بزرگتر ها باشند .
وی افزود: برای پیشگیری از اختلافات خانوادگی نکاتی مهم و ضروری هستند که رعایت آنان موجب حفظ کانون گرم خانواده می گردد که مهمترین آنها در نظر گرفتن سلایق و علایق مخاطب، تصرف از راه مهر و محبت، نفوذ بر فکر طرف، رعایت اصول انتقاد از سوی منتقد و… می باشد.
کارشناس مشاوره خانواده بیان داشت: مسئله انتقاد در خانواده و نوع بیان کردن آن بسیار مهم می باشد؛ لذا لحن منتقد نباید انتقادی باشد، همچنین باید به این نکته در انتقاد توجه گردد که هدف دگر خواهی، اصلاح و سازش است نه خود خواهی؛ لذا باید الفاظ شیرین جایگزین الفاظ تخریبی گردد.
وی تاکید کرد: انتقاد باید در خلوت و به دور از توهین و تحقیر صورت پذیرد؛ همچنین بهتر است قبل از انتقاد، ابتدا محاسن فرد گفته شود.
وی خاطر نشان ساخت: سعی نمائید در محیط خانواده عمل ناپسند را منع کرده و افراد را نفی نکنید؛ با اعضای خانواده با ترشرویی و تند خویی بر خورد ننموده، و از عیب پراکنی خود داری نمائید.

 

نظر دهید »
طلاب مدرسه علمیه خواهران الزهراء ساری روش صحیح مطالعه را فرا گرفتند
ارسال شده در 9 آذر 1394 توسط مدیریت استان مازندران در اخبار مدارس

آقای باقری مولف کتاب در نشست علمی وپژوهشی با موضوع روش صحیح مطالعه در مدرسه علمیه خواهران الزهراء (س) ساری بیان داشت: هر چیزی که باعث افزایش داده های ذهنی گردد، یادگیری است و این امر(یادگیری) هم با صرف خواندن حاصل نمی شود.
وی افزود: پرسش اساس شک و شک اساس یقین است.
باقری با اشاره به مراحل اساسی یاد گیری اظهار داشت: علاقه و اشتیاق، ایجاد پرسش، بحث و گفتگو، تکرار متن مورد نظر، دقت داشتن، از جمله مراحل اساسی یادگیری می باشند.
وی در پایان خاطر نشان نمود: آنهایی که خوب می بینند، خوب بوها را تشخیص می دهند، خوب لمس می کنند و خوب می شنوند، یادگیری در آنها بیشتر بوده و بهتر یاد می گیرند.

 

نظر دهید »
در نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌ مطرح شد؛
ارسال شده در 9 آذر 1394 توسط مدیریت استان مازندران در سیاسی

من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید.
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 217
  • 218
  • 219
  • ...
  • 220
  • ...
  • 221
  • 222
  • 223
  • ...
  • 224
  • ...
  • 225
  • 226
  • 227
  • ...
  • 442
وبلاگ-كد تاريخ هجري

مدیریت استان مازندران

  • تماس

جستجو

وصیت نامه شهدا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

دانشنامه سوره ها

پشتیبانی آفلاین

پشتیبانی

لینکهای روزانه

آمار

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

ذکرایام هفته

قالب بلاگفا

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • نورفشان

پخش زنده اماکن متبرکه

پخش زنده حرم

خطاطي نستعليق آنلاين"

 src=
غفاری