گزارش حضور طلاب مدرسه محمود آباد در منزل یکی از شهدای مدافع حرم(برادر یکی از طلاب مدرسه)
امروز باتعدادی از طلاب مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد به منزل پدری شهید علی جمشیدی از مدافعان حرم بی بی خانم حضرت زینب (سلام الله علیها)از شهرستان نور که در خان طومان به شهادت رسیده رفتیم. ایشان برادر یکی از طلبه های خواهر مان در مدرسه بودند، جوانی 26 ساله.
نمی دانم از باصفایی وصبوری و سادگی این خانواده چه بگویم ، از مادرش از صبرزیبا و مثال زدنی اش…
وقتی از مادرش خداحافظی می کردیم می گفت:” برای دوستانش دعا کنید که اسیر شده اند خانواده هاشون منتظرند، زن وبچه دارند، برای سلامتی اونها دعا کنید.”
مادرش در حال کارکردن برسرِ زمین کشاورزی بود که خبر شهادت پسرش رابه او دادند. شهید با برادرها وخواهران ش ده تا بچه اند از پدری باشغل شریف کارگری و او آخرین فرزند خانواده است.
به خواهرش گفتیم از شهیدتان برای مان بگویید ، راستش را بخواهید فکرش را هم نمی کردم هنوز و در این روزها آدمهایی از این نسل، با این سن کم و این همه معرفت وجود داشته باشند درست مثل شهدای هشت سال دفاع مقدسمان؛پاک، بی آلایش ،گذشته از همه چیز، مخلصِ مخلص .کسی که فقط برای خداکارکند فقط خدا .شاید حرف زدنش آسان باشد اما در میدان عمل سخت است و مهم.
خواهرش می گفت: از مدسه که می آمد او را در پایگاه بسیج پیدا می کردیم . می گفت:"از وقتی که یادم می آید او هرسال عید به عنوان خادم شهدا به مناطق جنگی جنوب می رفت و روز سیزده می آمد که همه خواهر ها وبرادر ها رو ببینه ,امسال هم شب قبل از سیزده به در اومد وبعد از سیزده هم به سوریه رفت . از یک سال قبل به برادرش که در سپاه بود گفته بود که اسمش رابنویسد وهمه مهارت ها و آمادگی های لازم رو هم در این مدت دیده بود".
اومی گفت :"سال گذشته که شهدای غواص رو آورده بودند20 روز خونه نیامد درتدارکات شهدا و ایستگاه صلواتی و..بود. می گفت: تابستونها با بچه های اردوی جهادی به مناطق محروم می رفت، 45 روزدر آن مناطق در حال فعالیت بود و از فقر و نداری و محرومیت اونها برای خانواده اش تعریف می کرد.
خواهرش می گفت:همیشه در حال کار کردن و فعالیت بود اصلا خستگی نمی شناخت ؛ وقتی برایش دعا می کردیم که؛” دامادبشی ،می گفت ؛دعا کنین شهید بشم “.بسیجی بود ،بسیجی که اخلاص، تمام وجودش رو پر کرده بود.
خدا خوب می دونه چه کسانی رو گلچین کنه وببره .اصلا جای این جور آدمها بین مازمینی ها نیست مافکر می کنیم خیلی زرنگیم که دو دستی به این دنیا چسبیدیم و ولش نمی کنیم در حالیکه کاملا برعکس است اونها که از این دنیا باهمه رنگ و لعابش گذشتند و زیرکانه فهمیدند که چگونه سعادت آخرت را با گذشتن از معبر تنگ شهادت برای خود بخرند زرنگ و زیرکند. “
خوشا به حال آنها که زیرکانه شهادت را برگزیدند و عاشانه به سوی معبود پرکشیدند , ای مردان خدا شهادتتان مبارک
سخن سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی در ذهنم تکرار میشد:
«ای شهید ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود نشستی، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش».
آسمانیان شفاعتمان کنید.