حضرت آیت الله خامنهای در حکمی حجتالاسلام آقای شیخ محمد قمی را به ریاست سازمان تبلیغات اسلامی منصوب کردند.
متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
جناب حجتالاسلام آقای شیخ محمد قمی دامت توفیقاته
اکنون که سازمان تبلیغات اسلامی پس از یک دورهی طولانی به مدیریت جناب حجتالاسلام آقای سیدمهدی خاموشی به رشد و توسعهی کمّی و کیفی قابل توجه نائل گشته است، با تشکر از زحمات و تلاشها و خدمات متراکم ایشان، جنابعالی را که بحمدالله از دانش و ابتکار و انگیزه و نشاط جوانی برخوردارید به ریاست این سازمان منصوب میکنم.
سازمان تبلیغات اسلامی یکی از مهمترین رویشهای انقلاب اسلامی است که با تصمیمی روشنبینانه و ژرفنگرانه با هدف تبلیغ و عرضهی اندیشهی تابناک اسلام ناب محمدی (صلواتالله علیه و آله) به جامعهی انقلابی بویژه جوانان جویای حقیقت و معرفت، شکل گرفت. این سازمان بحمدالله طی حدود ۴ دهه اخیر منشاء خدمات و برکاتی بوده است و امروز ضرورت وجودی آن نه تنها کاهش نیافته بلکه ضریبی فزاینده یافته است.
تبیین و عرضهی فکر و فرهنگ و معارف اسلامی با توجه به نیازهای روز و با نوآوری در ادبیات و روشها بگونهای که بر جان و دل مخاطبان بنشیند و وجود آنان را از کوثر حقیقت دین سیراب نماید، رسالت بسیار مهم این سازمان است.
رسالت دیگر این سازمان رصد و مقابلهی هوشمندانه با تهاجمات فکری و فرهنگی و تبلیغی و رسانهای دشمنان دین و انقلاب و کشور است. دشمنانی که نه امروز بلکه از چند دههی پیش، هویت و شخصیت و باور و رفتار و سبک زندگی اسلامی- ایرانی مردم خصوصاً جوانان را هدف قرار داده و با شیوهها و ابزارهای متکی به فناوریهای ارتباطی و رسانهای اعم از هنر و سینما و فضای مجازی و غیره، درصدد تهی کردن انقلاب از عقبهی دینی و ایمانی و مردمی آن میباشند.
در این مسیر نورانی و بالنده، توفیق شما را از درگاه حضرت احدیت (جل و علا) خواستارم و شما را به تقوای الهی و سعهی صدر، استفاده از ظرفیتهای موجود و جذب همکاران فهیم و پر انگیزه و بهرهگیری از اندیشهها و روشها و ابزارهای کارآمد و مؤثر توصیه مینمایم.
لازم است مسئولان کشور و نهادهای مختلف این سازمان را در انجام هر چه بهتر مسئولیتهای مهم خود یاری کنند.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۷
موضوعات: "مناسبتها" یا "مذهبی" یا "ملی" یا "انتخابات"
اَلشَّریفُ کُلُّ الشَّرِیفِ مَنْ شَرَّفَهُ عِلْمُهُ وَ السُّودَدُ کُلُّ السُّودَدِ، لِمَنِ اتَّقی اللهَ رَبَّه
شریف واقعی، فردی است که با شرافت علم و دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی را پیش گیرد.]1[
شرح کوتاه:
جمعی، افتخار و شرافت را در ثروت و عدّه ای در ریاست، پاره ای از مردم در رفاه و مادیت و جمعی هم در نسب و نژاد و قبیله گرایی جست وجو می کنند و کسانی را که فاقد این مزایا باشند به دیده حقارت و پستی می نگرند؛ ولی در منطق امام جواد(علیه السلام) شرافت واقعی و اصالت حقیقی از آن علم و دانشی است که زینت بخش فرد می گردد، بزرگواری و عظمت شخص، منوط به امتیازات و فضایل روحی و معنوی است که فرد در راه کسب آن، خود را به زحمت می افکند و آن راهِ تقوا و پرهیزکاری است که والاترین شرف و مرتبت انسانی است. ]2 [
***********
کَیفَ یضَیعُ مَنِ اللهُ کاُفِلُهُ؟ وَ کَیفَ ینْجُو مَنِ اللهُ طالِبُهُ؟ وَ مَنِ انْقَطَعَ اِلی غَیرِ اللهِ وَکَّلَهَ اِلیهِ، وَ مَنْ عَمَلَ عَلی غَیرِ عِلْمٍ أَفْسَدَ اَکْثَرَ مِمّا یصْلَح
چگونه ضایع می گردد، کسی که خداوند کفیل او باشد؟ و چگونه نجات می یابد فرد فراری که خداوند در جستجوی او باشد؟ آن که به غیرخدا، دل بستگی داشته باشد خداوند به همو وامی گذارد. فردی که بدون علم و دانش، گام بردارد، فسادگری او بیش از اصلاح گری او می گردد]3[
شرح کوتاه:
انسان در زندگی مادی با قوانین و مقرّرات معمولی، محدودیت هایی را برای خود فراهم ساخته است که در چارچوب آن مقرّرات زندگی می کند. به هنگام ارتکاب خلاف، با همان قوانین دستگیر می گردد، درصورتی که این قوانین در محدوده خاص خود، اثربخشی دارد و دایره محدودی را اشغال کرده است. خداوند عالم که خالق بشر و اداره کننده عالم هستی است، در اداره تکوینی و تشریعی بشر، قوانین و مقرّرات فراگیری دارد که به تمام جنبه های زندگی او احاطه دارد و انسان منضبط، فردی است که خود را با آن قوانین تکوینی و تشریعی همدم و همگام سازد وگرنه اگر فرار کرد، هرگز نمی تواند از دایره نامحدود پلیس الهی، خارج گردد و به هر کجا و به هر سو پا نهد، باز در محدوده حفاظت الهی و در حوزه استحفاظی اوست و جای گریزی وجود ندارد. ]4[
***********
صفحات: 1· 2
صبر و بردباری
امام نهم علیه السلام در مقابل مصائب و گرفتاری های روزگار به شدّت شکیبا و بردبار بود. آن حضرت در مقابل حوادث سخت و پیشآمدهای ناگوار هیچ گاه برآشفته و مضطرب نمی شد، بلکه با توکل به خدای متعال به صبر و تحمّل روی می آورد. البته این در صورتی بود که به شخص حضرت مشکلات روی می آورد؛ اما در مورد اصول اسلامی و حدود الهی کاملاً در مقام دفاع برآمده و موضع گیری های اساسی و حساب شده داشت. مدارا با همسر ناشایست، بردباری در قبال ستم های حاکمان مستبد و صبر در ناملایمات فراوان زندگی همانند شهادت پدر، نمونه هایی از بردباری آن حضرت است. آن بزرگوار صبر بر مصائب را از بهترین صفات نیک مردان قلمداد کرده است.
مردی از حضرت جوادعلیه السلام تقاضا کرد که وی را سفارشی بنماید. امام علیه السلام فرمود: آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟ گفت: بلی. امام فرمود: تَوَسَّدِ الصَّبرَ، وَاعْتَنِقِ الفَقر)1) صبر را تکیه گاه و پشتوانه خود قرار داده، و در رویارویی با فقر و ناکامی آن را در آغوش گیرد.
ابن مهران می گوید: حضرت جوادعلیه السلام در نامه ای به یک مرد مصیبت زده چنین نگاشت: حادثه ناگوار مرگ فرزندت را یادآور شدی و اضافه نمودی که فرزند از دست رفته ات محبوب ترین فرزندت بود. روش خداوند متعال این گونه است که از والدین دوست داشتنی ترین فرزند را می گیرد تا پاداش مصیبت دیده را عالی تر و بهتر عنایت کند. خداوند، پاداش تو را زیاد کند و جزای نیک در عزایت عنایت فرماید و به تو صبر عطا نموده و دلت را محکم گرداند. او خدای قادر و تواناست و به زودی جانشین شایسته ای در عوض فرزند از دست رفته ات به تو ارزانی دارد. امیدوارم که خداوند دعایم را در حقّ تو بپذیرد. ان شاء الله تعالی(2)
شجاعت و شهامت
امام جوادعلیه السلام تمام فضائل اخلاقی و کمالات انسانی را از اجداد طاهرین خود به ارث برده بود. یکی از خصلت های والائی که آن گرامی به تمام معنا حائز بود، شجاعت و صراحت لهجه در گفتارهای حق طلبانه بود.
روزی مأمون الرشید از گذرگاهی عبور می کرد، کودکانی که در کوچه بازی می کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود. مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید: چرا تو مثل دیگر بچه ها فرار نکردی و از سر راه ما کنار نرفتی؟ کودک با کمال شجاعت اظهار داشت: من گناهی مرتکب نشده ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتنْ آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر!
مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت: من، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم… .(3)
صفحات: 1· 2
برخی از ویژگیهای شخصی امام رضا (ع) و رفتارهای ایشان با مردم عبارتند از:
• امام رضا(ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدینسبب دوستی عام و خاص را به خود جلب فرموده بود.
• او شبیهترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود. رفتاری پیامبرگونه داشت و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام میشد.
• کسی را با عمل و سخن خود نمیآزرد.
• تا حرف مخاطب تمام نمیشد، سخنش را قطع نمیکرد.
• هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمیگرداند.
• در حضور میهمان به پشتی تکیه نمیداد.
• پیش روی کسی پای خود را دراز نمیکرد.
• هرگز به غلامانش دشنام نداد و با آنان مینشست و غذا میخورد.
• شبها کم میخوابید و قرآن میخواند.
• بیشتر اوقات از اول شب تا صبح شبزندهداری میکرد.
• هر سه روز یکبار قرآن را ختم و در آیات آن تفکر میکرد.
• کسی عالمتر و پرهیزکارتر از او نبود.
• در همه وقت ذکر خدا میگفت.
• بسیار روزه میگرفت.
• هر ماه 3روز حتما روزه بود.
• در نهان به ویژه شبهای تاریک، بسیار به مردم احسان میکرد و صدقه میداد.
• کسی که از او تقاضایی داشت، اگر میتوانست بیدرنگ آن را بر میآورد تا مبادا از آن بینیاز گردد و فرصت از دست برود.
• با مردم به نرمی سخن میگفت.
• هیچگاه با سخنش کسی را نمیآزارد.
• امام(ع) در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پلاسی مینشست.
• نظافت را در هر حال رعایت میکرد و عطر و بخور بسیار به کار میبرد.
• عادتا جامه ارزان و خشن میپوشید ولی در مجالس و ملاقاتها و پذیراییها لباس فاخر بر تن میکرد.
• غذا را آهسته و اندک میخورد و سفرهاش رنگین نبود.
• قبل از غذا دستها را میشست.
• چون صبح اول وقت نماز میگزارد تا بر آمدن آفتاب در سجده میماند.
• سپس با مردم مینشست و سخن میگفت، یا سوار میشد و بیرون میرفت.
• در هر فرصت مقتضی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه میکرد.
• برای خنثیکردن توطئههای مأمون و اطرافیان او مراقبتی هوشیارانه داشت.
• به طور کلی او دارای شخصیتی یگانه و صفاتی ویژه بود.
• از نظر شیعه امامیه آن حضرت دارای ملکه عصمت که از لوازم امامت است، بود.
• یاسر خادم گوید: امامرضا(ع) حتی در برخورد با غلامان و خادمان خود هرگز حاضر نبود که کرامت انسانی آنان را نادیده بگیرد و چیزی از حقوق آنان فرو گذارد.
• امام به خادمان خود میگفت: اگر که مشغول خوردن طعام هستید و مرا بالای سر خود ایستاده دیدید، مبادا از جای خود برخیزید مگر آنکه از خوردن فارغ شده باشید.
• گاهی امام خادمش را صدا میزد، به او میگفتند مشغول خوردن غذاست. امام میفرمود بگذارید غذایش تمام شود.
منبع: نگاهی به شیوه زندگی و سلوک دینی امامرضا(ع)، نویسنده : دکتر مرضیه محمدزاده