«اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ و إطْعام الطّعامِ و إفْشاء السّلامِ و صُحْبَة الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین/ خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و آشکار نمودن سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان».
در بند نخست این دعا آمده است: «اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ/ خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان».
ما در جامعه خود یتیمان فراوانی داریم که باید توجه خاصی به آنان کرد؛ همچنین دستورات بسیاری در آیات و روایات و توصیه های فراوانی در فقه برای توجه به یتیمان آمده است.
خداوند متعال در آیه 9 سوره ضحی خطاب به نبی مکرم اسلام(ص) می فرماید: «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ/ پس یتیم را هرگز خوار و رانده مساز».
*انواع کمک به یتیمان
کمک به یتیم، دست محبت کشیدن بر سر او می باشد که گاه به اظهار محبت به اوست؛ گاه به رفع نیازهای مادی اوست؛ گاه به تعلیم و دانش اوست؛ گاه به نصیحت به اوست؛ گاه به یاد دادن مهارت های شغلی به اوست؛ گاه به رفع مشکلات معیشتی اوست؛ گاه به درمان بیماری اوست و این موارد جلوه های گوناگونی بر ترحم بر ایتام است.
امام علی(ع) در وصیت نامه خود فرمودند: «الله الله في الايتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضيعوا بحضرتکم/ از خدا بترسيد، از خدا بترسيد، درباره يتيمان، پس براي دهان هایشان به سبب سنگدليتان نوبت قرار ندهيد (که گاهي سير و گاهي گرسنه نگاهشان داريد)».
یکی از وظایفی که همه ما در ماه مبارک رمضان داریم؛ شناسایی یتیمان است؛ البته کمیته امداد امام خمینی(ره) طرح وسیعی در این راستا به اجرا درآورده که بسیار قابل تقدیر است.
در میان ایتام، ایتام فامیل که صله رحم می باشند، مصداق بیشتر و اولویت بالاتری پیدا می کنند؛ البته اشتباهی در میان مردم ما وجود دارد که ترحم بر یتیم را صرفا نوازش و کمک مالی می دانند؛ اما شاید نیازمندی های دیگری که ذکر کردیم، در اولویت بیشتری باشد.
در بند دوم آمده است: «و إطْعام الطّعامِ/ خدایا روزیم کن در آن طعام نمودن بر مردمان».
یکی از فلسفه های تشریع روزه در اسلام آن است که هنگام گرسنگی به یاد گرسنگان افتاده و انگیزه پیدا کند به نیازمندان کمک نماید.
امام معصوم(ع) در روایتی فرمودند: «انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر و ذلك انّ الغنی لم یكن لیجد مسّ الجوع فیرحم الفقیر، و انّ الغنی كلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالی ان یستوی بین خلقه، و ان یذیق الغنی مسّ الجوع والالم، لیرق علی الضعیف و یرحم الجائع/ روزه به این دلیل واجب شده است كه میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، و این به خاطر آن است كه غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق كند، چرا كه اغنیاء معمولاً هرچه بخواهند برایشان فراهم است؛ خدا میخواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم كنن
صفحات: 1· 2
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ و ارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ بتوفیقِكَ یا هادیَ المُضِلّین
خدایا یارى كن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت، و بركنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان، و روزیم كن در آن یادت را براى همیشه، به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان
***************
در این دعا چند خواسته انسان از خداوند متعال دارد:
* کمک خدا ، طلب کمک از خدا، همیشه در همه حال نیاز است.
* توفیق روزه، اگر توفیق نباشد، از روزه خبری نیست.
* توفیق اقامه نماز، حتماً کمک الهی نیاز است.
* دوری از هفوات و لغزش ها و گناه
* توفیق ذکر و یاد خداو دائم الذکر بودن
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ
اگر کمک خدا نباشد ، هیچ کاری از انسان بر نمی آِید؛ چون هر کاری نیاز به توان و توفیق دارد که اولاً لا حول و لا قوه، ثانیاً و ما توفیقی الا بالله؛ اگر توفیق، رفیق نشود، انسان موفق به روزه و نماز و غیره نمی شود
به اذن او برگی از درخت نمی افتد، و بدون عون و کمک او هم هیچ کاری انجام نمی شود، حتی در کارهای منفی که انسان انجام می دهد، توان و قدرتش از خداست که جای شرم و حیا دارد؛ انسان بی شرمی می کند که با قدرت او و توانی که او داده، نافرمانی می کند، واقعا خجالت دارد؛ اعانه و کمک بر صیام که مشخص است، هم توان می خواهد و هم توفیق می خواهد و مهم تر از همه توفیق و عنایت خداست.
گاهی طرف قوی هیکل است اما نمی تواند، گاهی بهانه های سفر، اشکال شرعی ندارد ولی توفیق از دست رفت، قابل معاوضه نیست.
خدایا بر صیام و قیام کمکم کن. چرا نفرمود صلات؟ صلات کمی فرمود راحت تر بود؟ اگر دقت کرده باشید در بسیاری از عبادات در قرآن و روایات، قیام آمده است، حتی در بیان وجوب صلات هم أقیمواالصلاه آمده! شب زنده داری، قائم اللیل و صائم النهار؛ من فکر می کنم علت این بیان و امثال این بیان، توجه به یک نکته مهم و اساسی است و آن اینکه مساله مهم در نماز، قیام به آن، یعنی اقامه کردن است. دقت کنید خواندن نماز شاید زیاد کار سختی نباشد ولی اقامه آن کار هرکسی نیست. قیام، بپاخواستن، حرکت کردن، اعلام کردن، به همه فهماندن، پرچم آن را بدست گرفتن و ترویج کردن است.
خدایا کمکم کن تا نماز را اقامه کنم، أالّذین إن مکنّاهم فی الارض أقاموا الصلاه، پس علاوه بر وظیفه شرعی خواندن نماز، وظیفه مهم تر اقامه نماز است. خلاصه و عصاره همه عبادات نماز است، و ارزش و اعتبار همه اعمال به نماز است، إن قُبلت قُبِلَ ماسواه و إن ردُت رُدّ ماسِواه؛
و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ – دوری از لغزش ها و گناهان
هفوات، وسوسه های نفسانی و شیطانی است، آثام، گناه، معصیت و ارتکاب حرام است، هر دو خطرناک است.
وسوسه، ایجاد دودلی می کند بین اطاعت و بندگی خداوند و اطاعت شیطان؛ گاهی نفس از شیطان تبعیت می کند و مرتکب معصیت می شود، خدایا از هر دو لغزش و گناه دورم کن.
لغزش، خطا و گناه مانع رشد انسان در مسیر سیر الی الله است، بازهم باید خدا به انسان کمک کند و الا انسان نمی تواند از پس شیطان بر آید، چون شیطان قسم خورده که انسان را فریب دهد و منحرف کند، قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لأغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (ص/82)، چگونه انسان را فریب می دهد؟ با دنیا و زینت های آن، لأزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأرْضِ وَلأغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِين(حجر/39)، در مقابلدشمن شماره یک انسان، باید از خدا کمک گرفت. وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّي(یوسف/53)، مگر اینکه خدا کمک کند، لذا و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ، خدایا تو مرا از لغزش و گناه در این روز دورم کن.
و ارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ- توفیق ذکر
ذکر، حلقه اتصال با خداست، ذکری ارزش دارد که تداوم داشته باشد؛ ذکر، یک توفیق می خواهد، تداوم ذکر توفیق جداگانه ای می خواهد. کسی که ذکر را باور داشته باشد و شیرینی آن را درک کرده باشد حتما دائم الذکر خواهد شد؛ اگر ذکر دوام داشته باشد انسان را به مقام عبودیت می رساند.
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (طه/124)، ترک ذکر، معیشت سخت و محشور شدن بصورت نابینا را به دنبال دارد.
کم ز خروسی مباش، مشت پری بیش نیست از سر شب تا سحر ، ذکر خدا می کند…
سبوحٌ قدوسٌ هنگام سپیده دم خروس سحری، دانی که چرا همی کند؟!!!
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِكَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِكَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِكَ بِمَنّكَ وأیادیكَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ
خدايا مرا در اين روز به واسطه ارتکاب گناه خوار مساز، و به ضرب تازيانه قهرت کيفر مکن، و از موجبات خشم و غضبت دور گردان، بحق احسان و نعمتهاي (بيشمار) تو به خلق، اي منتهاي آرزوي مشتاقان
**************
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِكَ
مطلب مهم در دعا، کمک خواستن از خداوند و اظهار عجز و ناتوانی انسان است.
از اینکه انسان بسیار ضعیف و ناچیز است و این که ضعیف و ناتوان نیازمند کمک است شکی نیست؛ و از این که انسان جز خدا کسی را برای کمک ندارد هم در آن شکی نیست، چون قدرتی بالاتر از قدرت الهی وجود ندارد و قدرت های غیر خدا محدود است. لاحول و لاقوه الا بالله؛ پس انسان همیشه و در همه حالات باید از خداوند کمک بخواهد، اگر کمک و نصرت الهی نباشد، انسان نابود می شود هلاک می شود؛ قطع ارتباط با خدا، گناه، معصیت و نافرمانی خدا، موجب ذلت و خواری است.
معصیت و گناه، تعرض و بی توجهی به خداوند است، جنگ با پروردگار است و قطعا در جنگ با خدا، انسان مغلوب خواهد شد؛ کسی مه در مقابل قدرت الهی بایستد و مقاومت کند چیزی جز خواری عایدش نمی شود
معنای دعا این می شود که خدایا 1- توفیقی بده تا گناه نکنم تا خوار شوم؛ 2- اگر گناه کردم، نادیده بگیر( ز مو بگذر، شتر دیدی ندیدی)
بواسطه گناه خوارم نکن؛ خواهش و تقاضاست که به عصیان و نافرمانی و بی ادبی من نگاه نکن، تو بزرگی…؛ البته اینگونه حرف زدن و تقاضا از خداوند، نشانه توبه است، چون حالت عجز و اعتراف و التماس است و این یعنی پشیمانی و استغفار و توبه
ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِكَ
عذاب الهی در برابر معصیت و گناه است؛ علت تازیانه خدا، عذاب الهی، گرفتاری، معصیت و غیره خودِ انسان است، عمل ما، معصیت و نافرمانی ما و غیره موجب عذاب است. وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ( اعراف/96)، و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم، ولی آنها حق را تکذیب کردند، ما هم آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
تقوا و ایمان به خدا منشأ نزول برکات ارضی و سماوی است.
تکذیب خدا، نافرمانی حق و غیره باعث گرفتاری و عذاب الهی است.
موجبات خشم و غضب الهی چیست؟ انکار آیات الهی، عصیان و گناه و تعدی و تجاوز، قتل، کفر و شرک، کذب، دروغ و شهادت ناحق، لجاجت در برابر حق، سوء ظن به خدا، دوستی با دشمنان خدا.
شرط کمک خدا: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (محمد/7)