اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُكْرَكَ بِكَرَمِكَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا كن مرا در آن روز براى انجام سپاسگذاریت به كـرم خودت، نگهدار مرا در این روز به نگاهداریت و پردهپوشى خودت اى بیناترین بینایان.
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ
طلب قدرت از خداوند برای عبادت و بندگی و اطاعت
قدرت و قوت: جسمانی و بدنی- روحانی(توفیق)
قدرت جسمانی قطعا و صد درصد نیاز است، در حداقل واجب است و فراتر از آن، قدرت بیشتر که برابر سلامتی بیشتر است خیلی عالی است. حداقل آن، اگر نباشد نه تنها زندگی و حیات دچار مشکل می شود بلکه عبادات و غیره انسان نیز مختل می شود.
قدرت فراتر از حداقل هم در عبادات و انجام تکالیف مستحبی به درد می خورد و هم در خدمت به دیگران
قَوِّ علی خدمتِکَ جَوارحی، تقویت جوارح و اعضا برای خدمت خدا
خدمت به خدا چیست؟ الف) عبادت که ظاهرا عبادت برای خداست ولی صد درصد مال ماست. ب) خدمت به عیال الله،خلق الله. ج) خدمت به دین، قرآن و غیره.
معنای دیگر قوت و قدرت روحانی توفیق است، بخاطر اینکه قوت برای اقامه امر الهی علاوه بر قدرت جسمانی، صد درصد نیاز به توفیق دارد، حال نماز خواندن و غیره نداشته باشی، قهرمان جهان هم باشی فایده ای ندارد؛ پس قدرت جسمانی نیاز است ولی مهم در بحث عبات و غیره توفیق است، چون توفیق رزق معنوی است.
برای توفیق، اللهم ارزقنی می آید چون توفیق قدرت و توان نمی خواهد، اما وقتی اعم از مادی و معنوی باشد، اللهم قونی می آید.
پس مهم قوه توفیق است که التوفیقُ من جذبات الرّب، امام علی(ع)، توفیق از کشش های پروردگار است.
توفیق توجه خاص خدا جهت میل به انجام فرائض الهی( واجبات، محرمات و غیره) است، در اسلام است که برای طلب قوت و کمک از خدا لاحول و لاقوه الا بالله بگویید( هیچ حرکت، نیرو قدرتی نیست مگر الا بالله، مگر اینکه همه از خداست، از جانب خداست،
امام باقر(ع) در پاسخ معنای لاحول و لاقوه الا بالله فرمودند: معناه لاحول لنا عن معصیه الله الا بعون الله(قدرت روی گرداندن از معصیت مگر به یاری خدا)، و لا قوه لنا علی طاعه الله الا بتوفیق الله عزوجل؛ نکته عجیب اینکه در ترک گناه بعون الله فرمود ولی در اطاعت بتوفیق الله، چرا؟ در همه کارها کمک الهی لازم است ولی عبادت توفیق می خواهد.
حضرت علی(ع) نان خشک می خورد ولی توان عادی است معمولی بود ولی درِ خیبر، جنگ ها و شمشیرها و عبادت های عارفانه، قطعا قدرت جسمانی و مادی، نیاز به توفیق و قدرت الهی دارد.
واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ
1- ذکر خدا، 2- چشیدن و درک شیرینی ذکر خدا
انسان باید دائکا ذکر خدا بگوید، چون ذمر، حلقه اتصال بین انسان و خداست، ذکر، علامت و نشانه حیات است، و بدون ذکر انسان مرده است، ذکر، یادآوری طرفینی است، فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ(بقره/152)، لذا دائما باید این حلقه اتصال باشد.
ذکر شیرین و لذت بخش است، چون ذکر نام معشوق است و نام معشوق شیرین و لذت بخش است. حالا اگر انسان این شیرینی را درک و احساس کند، هرگز رهایش نمی کند.
وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُكْرَكَ بِكَرَمِكَ
شکر، جواب لطف و محبت خداست؛ عبادت، اطاعت، نماز و غیره تشکر از خداوند است.
سعدی: منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت…هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات…پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب…
از دست و زبان که برآید کز عهده ی شکرش به در اید؟
شرح دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان