اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِكَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.
خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودیهایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى و قرار بده بهشت را برایم منزل و آسایـشگاه، اى برآورنده حاجتهاى جویندگان
****************
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِكَ دلیلاً - خشنودی خدا- دلیل و راهنما
1- تمام کارها و اعمال و طاعات و عبادات ما برای جلب رضایت و خشنودی خداوند است؛ والا نه تنها بیهوده، بلکه خسران است؛ زیرا رضا و خشنودی خود مقامی والاست.
2- آیا برای رسیدن به مقام رضا (مَرْضاتِكَ) نیاز به دلیل و راهنماست؟ آن دلیل چیست یا کیست؟ چگونه می توان به آن رسید؟
3- چگونه شیطان بر انسان مسلط می شود؟ چگونه می شود با شیطان مقابله و مبارزه کرد؟ آیا می شود جلوی نفوذ و تسلط شیطان را گرفت؟
4- بهشت چیست؟ و از آن کیست؟چگونه بهشتی شویم؟
رسیدن و قرب به خدا، بدون دلیل، راهنما و وسیله، امکان ندارد، (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ، مائده/35)، و الّا شناخت و معرفت بدست نمی آید. و در نتیجه قرب و تقرب اتفاق نمی افتد؛ لذا الهی شدن انسان بی معنا می شود، چون فاصله ما با خدا بسیار زیاد است و طی این مرحله بی همرهی حضر نباید کرد.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر تنهایی
پس هم فاصله زیاد است و هم ظلمات است و خطر در کمین و گمراهی در پیش؛ پس نیاز به وسیله راهنمای راهگشا، حتمی و صددرصدی است.
آیا انسان، قدرت تشخیص و انتخاب دلیل، راهنما و وسیله را دارد؟ اولا انسان به ماهو انسان چون مادی، ظلوم و جهول است، نه! (إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا، احزاب/72)؛ ثانیا به وسیله واسطه های الهی مامور بر انسان از قبیل پیامبران و حجج الهی، بله!
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ: بیان نیازمندی هر روز ماست، و بیان هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا، (انعام/153)، تبیین و تعیین دلیل و حجت الهی است. روایات أنا حجه الله، نحن حجه الله، نحن حجج الله و یا حجه الله علی خلقه و غیره، وجود دلیل و راهنمای الهی را برای ارشاد و هدایت مردم، ثابت می کند، تا به مقام قرب و رضا برسند.
رضا و خشنودی خداوند با تمسک به دلیل و وسیله در إنّ الله یرضی لِرضاها (فاطمه) محقق می شود.
خداوند از چه کسانی راضی و خشنود است؟ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (مائده/119) از کسانی که از خدا راضی اند.
در روایات آمده اگر می خواهید بدانید خداوند از شما راضی است یا نه، به قلبتان نگاه کنید، ببینید آیا از خدا راضی هستید یا نه!
رضایت از خدا یعنی چه؟ این که ما نسبت به خدا هیچ حرفی نداشته باشیم، گلایه و انتقاد نداشته باشیم، در صورتی که ما علاوه بر گلایه و نق زدن، گاهی به خدا پیشنهاد و راهکار هم می دهیم، از خدا توقع داریم و می خواهیم خواسته و منافع ما را تامین کند.
اگر راضی به رضای خدا باشیم، هر آنچه خدا کرد و پسندید، مطلقا سر تسلیم فرود می آوریم و به مقام قرب می رسیم و رضوان الهی هم محقق خواهد شد.
مهم ترین و بزرگترین پاداش الهی به انسان، رضایت پروردگار است. (وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ، توبه/72) و حتی در بهشت هم رضوان الهی نباشد، نه تنها لذتی ندارد بلکه عذاب خواهد بود.
بالاترین سعادت عاشق، رضایت معشوق است.
آیا انسان مومنِ عاشق؛ جز خدا می بیند و می اندیشد؟ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، (ذاریات/56) أی لِیَعرفون، باید بشناسد تا عاشقی کند؛ و الا إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، طمعاً الجنّه و خوفاً للنّار که ارزشی ندارد؛ و رسیدن به این مقام قطعا توفیق می خواهد.
در نهایت، اگر رضایت و خشنودی الهی بالاترین پاداش است، قطعا ناخشنودی و غضب الهی بالاترین و سخت ترین عذاب است.
به تجلی این مقام (مقام رضوان) دقت کنید: امام حسین(ع) در قتلگاه: الهی رضاً بقضائِک، تسلیماً لأمرک، لا معبودَ سِواک! و حضرت زینب(س) بعد از آن همه مصیبت و بلا: و ما رأیتُ الا جَمیلاً!
ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً- تسلط شیطان بر انسان
خدایا کاری کن که شیطان بر من راه پیدا نکرده، نفوذ نکند و مسلط نشود.
دقت کنید شیطان برای راه پیدا کردن، نفوذ، گمراهی و تسلط بر انسان قسم خورده، فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، (ص/82) پس شیطان دست بردار نیست؛ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين، (ص/83) بنده مخلَص، رهیده از بند و چنگ شیطان است.
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ، (حجر/42) به شرطی که انسان جزو عبادی باشد و الا، إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ، (حجر/42).
و إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ، (نحل/100)
راه مبارزه با شیطان، در یک جمله، انجام واجبات و ترک محرمات است.
واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً- بهشت و مقامات آن
بهشت را منزل من، محل آسایش من و آرامشگاه (محل آرامش) من قرار بده.
درخواست ورود و دخول به بهشت، بطوری که منزل و مقیل من باشد، یعنی لذت موقت نه، بلکه خلود، جاودانگی و ماندگاری که در آن در آسایش و آرامش باشم؛ چون بهشت و جهنم دخول و خلود دارد و آنچه مهم است خلود و جاودانگی در بهشت است؛ و جهنم نیز مهم به همان مقدار، وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا، (مریم/71) باشد و لاغیر.
اگر انسان خودش باشد و خودش، بدون دلیل و وسیله، هرگز روی خوش را نمی بیند و جهنم قطعی و بهشت آرزوی دست نیافتنی خواهد بود، چون اعمال ما به اندازه بال مگسی ارزش ندارد؛ چه رسد به اینذکه تقدیم خدا و جبران نعمت ها باشد. لذا شایستگی بهشت ایجاد نمی شود الا به لطف پروردگار و شفاعت اهل بیت(ع) که دلیل و راهنمای ما هستند.