در مطالعه رخدادهاي سياسي و پديده هاي اجتماعي چند عنصر مهم و اساسي را بايد همواره در نظر داشت؛
نخست: زمينه هاي پيدايش آن چه بوده است؛
دوم: تعريف درست و منطقي از پديده هاي اجتماعي و سياسي داشته باشيم؛
سوم: رابطه علي و معلولي ميان پديده ها را بيابيم؛
چهارم: در يک نگاه کلي و مجموعه اي بتوانيم عوامل گوناگون را از يک پديده به پديده اي ديگر ربط داده و تحليل ارائه دهيم.
پاسخ به اين سؤال که حضرت امام خميني (ره) چه نقشي در ايجاد و پديد آمدن واقعه پانزده خرداد داشتند، احتياج به مطالعه بسيار و بررسي عوامل و ريشه هاي انقلاب اسلامي ايران دارد.
در ابتدا بايد گفت؛ حادثه 15 خرداد 1342، يکي از زمينه ها و عواملي بود که نقش بنيادين در پيدايش حرکتي عظيم و خروشان ملّت داشت؛ مردمی که کشورشان وابسته به بيگانگان و سرسپردگان بود؛ و اين موجب تبديل به يک پژواک جهاني گشت که انقلاب و پيامدهاي آن را موجب گرديد.
* رفراندوم انقلاب سفید و واکنش امام خمینی (ره)
محمدرضا پهلوی که وابسته به آمريکا بود به بهانه پيشرفت، توسعه و تمدن رفوماسيون يا انقلاب سفيد را مطرح کرد و آن را به رفراندوم گذاشت. مفاد اين اصلاحات و لوايح ششگانه مسير تمدن غرب را هموار مي کرد و دين زدايي و مقابله با اسلام و به يغما بردن ثروت هاي عمومي حاصل آن بود.[1] متعاقب آن حضرت امام خميني (ره) اعلاميه اي در دوم بهمن 1341 در تحريم رفراندوم در تهران و شهرستان ها منتشر کردند که موج عظيمي به حرکت درآمد و فرياد «رفراندوم قلابي مخالف اسلام است» بلند شد. شاه در 4 بهمن به قم رفت تا تکليف خود را با مرکز مخالف ها و روحانيت مشخص کند. ولي با شعار «اسلام پيروز است، استبداد محکوم است» مواجه شد که در پي آن چندين کاميون سرباز به مدرسه فيضيه حمله کردند و بسياري از دکان ها و مغازه هايي را که در اعتراض به اعمال شاه بسته شده بود، شکستند و حضرت امام (ره) در پي اين يورش عنوان کرد که جاي هيچ گونه تفاهم با دستگاه حاکمه باقي نمانده و شاه بايد براي جبران اهانت و تجاوزي که به حريم روحانيت شده آقاي عَلَم را از مقام نخست وزيري عزل کند.
روز 6 بهمن رفراندوم انجام شد که کِندي رئيس جمهور وقت ايالات متحده آمريکا بلافاصله پيروزي شاه را تبريک گفت؛ سفير انگليس هم مراتب رضايتمندي ملکه انگليس را به عَلَم اعلام داشت.
اين رأي گيري با فشار مقامات امنيتي و با شعار جاويد شاه انجام شد و با پنج ميليون و ششصد هزار رأي موافق در مقابل چهارصد هزار و پنجاه رأي مخالف به تصويب رسيد.[2]
* عزای عمومی در عید نوروز
در عيد نوروز سال 1342 اعلام عزاي عمومي شد يعني حضرت امام (ره) در عيد فطر در اولين سخنراني مخالفت خود را با شاه اعلام داشته و سپس به علماي قم پيشنهاد کردند؛ تا عيد نوروز 42 را به عزاي عمومي تبديل سازند و با پيک و نامه و پيام اين تصميم را به سراسر کشور تسرّي دادند.
* تهاجم به مدرسه فيضيه
بعد از آن، واقعه تهاجم به مدرسه فيضيه رخ داد، در اين رابطه نيز چون شاه، علما و روحانيت را سد راه اقدامات ضد ديني و غرب پسند خود مي ديد به مدرسه فيضيه حمله کرد و حوزه و طلاب را به خاک و خون کشيد. مدرسه طالبيه تبريز نيز در همين زمان مورد يورش قرار گرفت و صدمات وارده بر طلاب و با چاقو و دشنه و گلوله زياد بود.
اين اعمال رژيم حاکم بيش از پيش تنفر عمومي را به سوي خود جلب کرد و روحانيون را مصمم به مبارزه طولاني با رژیم ساخت و پايگاه مردمي امام خميني (ره) هر چه بيشتر مستحکم گشت.
حادثه فيضيه اثر عظيمي در اجتماع و مردم داشت. استبداد دوره رضاخاني بازگشته بود؛ مردم اين حادثه را با واقعه مسجد گوهرشاد و ديکتاتوري رضاشاه مقايسه مي کردند. عصر دوم فروردين 1342 منزل حضرت امام (ره) مرکز اجتماع مردم و روحانيون مبارز شد. امام (ره) در همان لحظه اولِ آگاهي از حمله به فيضيه، نقش سازندۀ يک رهبر را ايفا کرد؛ از بستن درب منزل با وجود شايعه حمله مأمورين به آن جلوگيري کرد و خود در ميان جمع باقي مانده و به آن ها دلگرمي و شجاعت بخشيد و حتي عازم رفتن به مدرسه فيضيه بود. ایشان بیان کردند: بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبه ها چه مي گذرد. در همان حالي که بسياري روحانيت را شکست خورده مي ديدند، امام در وضعيت پيش آمده پيروزي را مشاهده مي کرد. در اينجا حضرت امام (ره) فتواي تاريخي خود را صادر کرد و در آن فتوا تقيه را حرام و اظهار حقايق را واجب دانستند ولو بلغ ما بلغ.
* مخالفت با مهاجرت علما به نجف
آيت الله سيد محسن حکيم که مقيم نجف بودند پس از اطلاع از وضع دولت در مقابل روحانيت از علماي قم دعوت کرد تا به عراق مهاجرت نمايند.
امام (ره) در نشستي که با مقامات روحاني قم داشتند. متن تلگرام آیت الله حکيم را مورد بررسي قرار دادند و پس از مشاوره و تبادل نظر به اين نتيجه رسيدند که مهاجرت از ايران، جز خالي کردن ميدان، براي رژيم و بي رهبر و سرگردان کردن مردم مبارز و تازه به پا خاسته، چيزي در بر ندارد.
بعد از این مسائل، حکومت پهلوي تصميم مي گيرد تا طلاب را به سربازي بفرستد تا خشم خود را از حرکت هاي مدبّرانه امام ابراز دارد. در تاريخ 20 فروردين 1342 زمان اعزام روحانيان قم و اصفهان به سربازي صادر شد و مأموران رژيم با طرز وحشيانه اي در کوچه و خيابان ها به دستگيري روحانيان جوان پرداختند.
* انقلابی، سوگواری کنید
همزمان با فرا رسيدن محرم 1383 (خرداد 1342) امام اعلاميه ای صادر کرد و خطاب به گويندگان اسلامي و سران هيأت هاي عزاداري، شيوه جدید سوگواري در عاشورا و عاشوراها را در قالبی انقلابی بیان کردند.
به دنبال صدور اين اعلاميه محافل و مجالس عزاداري سيدالشهدا (ع) به راه صحيح و مسير اصلي باز گرديد و جلوه انقلابي به خود گرفت. اکثريت قريب به اتفاق گويندگان اسلامي از مرکز شهر و اطراف آن و نيز بسياري از شهرستان ها در منابر به روشنگري و افشاگري پرداخته و عليه اعمال خيانت بار رژيم شاه و نقشه هاي استعماري او عليه اسلام و ايران سخن راندند؛ آن ها خطرات روز افزون صهيونيسم را بازگو کرده و با بررسي جنايات پادشاهان گذشته، ماهيت شاه را نشان دادند.
این نخستين بار بود که در دسته هاي عزاداري عليه رژیم صهیونیستی شعار داده مي شد. اين حرکت حماسي مردمي و پشتيباني بي دريغ توده ها از امام و اوج نهضت، ضد «انقلاب سفيد» که با فرا رسيدن محرم 83 (خرداد 42) ايران زمين را به لرزه درآورده بود، شاه را سخت وحشت زده ساخت.
* حمله به قم و آدم ربایی
به دنبال اين جريان، تظاهرات تاريخي يازدهم محرم 83 به وقوع پيوست و شعارهاي خميني، خميني، بت شکني…؛ خمينی تو فرزند حسيني …، در فضاي مسجد شاه طنين افکن شد. تمام اين جريانات به تدبير حکيمانه امام (ره) و هدايت و رهبري ايشان بود و رژيم اين را به خوبي دريافته بود، لذا فهميد بايد به مرکز روحانيون حمله ببرد.
شب 12 محرم 1383 مطابق خرداد 1342 حمله رژيم شاه به سنگر روحانيت آغاز شد. آدم دزدان سازمان امنيت، در مرکز و بسياري از شهر ها به آدم ربايي دست زدند و روحانيون مبارز، گويندگان اسلامي و پيروان راه خميني را هر جا که می يافتند، دستگير کرده و روانه زندان می کردند.
* دستگیری امام و عکس العمل مردم
ساعت 30/3 بعد از نيمه شب 15 خرداد کاميون هاي نظامي وارد قم شدند و در اطراف منزل و باغ اناري که پشت منزل امام خميني (ره) قرار داشت، سنگر گرفتند و لحظاتی بعد به منزل ايشان يورش بردند. ابتدا امام را نيافتند ولي بعد امام که متوجه شد خودشان آمدند. بعد از دستگيري حضرت امام، حاج سيد مصطفي فرزند امام از روي پشت بام فرياد زد، «مردم، خميني را بردند … مردم خميني را گرفتند».
اين خبر، انقلاب در قم به پا کرد. خبر دستگيري امام، تلفني به مقامات برجسته روحاني، ملي و سياسي پايتخت رسيد ساعتي بعد اين خبر در سراسر تهران مثل بمب صدا کرد. دانشجويان کلاس ها را ترک کردند و بازار تعطيل و همه به خيابان ها ريخته و دامنه تظاهرات گسترش يافت.
تظاهر کنندگان خشمگين با هدف سرنگوني شاه به پاخاسته بودند، مردم به مراکز حساس حمله کردند و به سوي کاخ مرمر تظاهرات کردند. گروهي نيز به منظور به دست گرفتن راديو به ميدان ارک و اداره انتشارات راديو يورش بردند.
* قیام پانزده خرداد
با اوج گرفتن اين قيام سراسري رژيم شاه در معرض سقوط و واژگوني قرار گرفت؛ رگبار گلوله به سوي مردم باريدن گرفت، تانک ها و توپ ها از کشته ها پشته ساختند و کشتارگاه مخوفي در اطراف کاخ مرمر به راه انداختند. بدين ترتيب جريان 15 خرداد 1342 به وقوع پيوست. البته حضرت امام بعد از آزادي، مجدداً در سال 43 دستگير و تبعيد شدند ولي زمينه هاي انقلاب اسلامي ايران و زیربنای مردمي آن مستحکم گرديد و اين امر حاصل تلاش، مجاهدت، تدبير، آينده نگري، شجاعت و خدا محوري در انديشه سياسي حضرت امام خميني (ره) بود که جلوه گر شد.
پاورقی:
[1]. تاريخ سياسي ايران، ج1.
[2]. روزنامه هاي خبري عصر 7 بهمن 1341.