حجت الاسلام والمسلمین علی غفاری مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در مراسم بزرگداشت میلاد امام حسن(ع) در جمع کارکنان این مدیریت با اشاره به حدیثی از امام سوم شیعیان بیان کرد: از امام حسن(ع) روایت شده که تمام کردن احسان و کار نیکو از آغاز کردن آن بهتر است؛ یعنی ممکن است افرادی کار خوبی را شروع کرده ولی متناسب با توان خود حرکت نکرده و عاقبت بخیر نشوند.
وی افزود: طبق فرمایش امام حسن(ع)، تحصیل در حوزه و طلبگی حائز اهمیت بوده اما حوزوی ماندن مهم تر است؛ زیرا اگر
کار نیکوئی را فرد انجام داده و به سرانجام برساند، ارزش دارد.
مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران تصریح کرد: با توجه به این که اهل بیت(علیهم السلام) کلهم نور واحد و الگو هستند، بنابراین باید بررسی کنیم که سبک و روش ما در زندگی به عنوان طلبه حوزه علمیه و سرباز این مکتب، چقدر شباهت با سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) به خصوص حضرت ولی عصر(عج) دارد.
وی اعلام کرد: طلاب باید سعی کنند تابع و پیرو دیگران نبوده؛ بلکه مشعل هدایت و رهبر برای خود و جامعه بوده و در مسیر تعالی به سوی خداوند متعال دیگران را کمک کنند.
وی در ادامه گفت: با توجه به این که اسلام ناب شیعی، عمیق ترین و غنی ترین دین در تمام ادوار تاریخ بوده است؛ لذا دشمن همواره با اندیشه ناب اسلام شیعی مخالف بوده و تمام برنامه ریزی خود را جهت محو این تفکر در جهان نموده است.
حجت الاسلام غفاری اعلام کرد: هدف اصلی دشمن سپاه و بسیج وغیره نیست، بلکه هدف آنها تفکر و اندیشه عمیق شیعی بوده که معتقد است زیر بار ظلم و جور هیچ استکباری نرفته و حق همواره برتر و پیروز میدان نبرد با باطل است.
وی اضافه کرد: با بررسی زندگی امام سوم شیعیان به این نکته مهم دست می یابیم که همواره باید در برابر دشمنان مقاومت کرده و در صورت مصلحت و صلاحدید جامعه، صلح ما نیز مصداق نرمش قهرمانانه باشد.
مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در پایان خاطر نشان کرد: با توجه به این که در حال حاضر علمدار و عروه الوثقی انقلاب، مقام معظم رهبری است که در حوادث و فراز و نشیبهای گوناگون دشمنان، کشتی نظام اسلامی را بر صراط مستقیم هدایت می کند؛ لذا حوزه های علمیه برای حفظ و استمرار اندیشه نظام اسلامی باید گوش به فرامین رهبر انقلاب داده و همواره در مسیر ولایت گام برداشته و از این صراط مستقیم منحرف نشوند.
خانم رمضانیا استاد ارائه کننده بحث با بیان اینکه ازدواج مهم ترین اتفاقی است که در زندگی انسان رخ می دهد اذعان کرد: از آنجایی که ثمره ازدواج، رسیدن به آرامش روانی بوده؛ لذا فرد در انتخاب باید مسئولیت پذیر باشد ،از این جهت مقوله سن مطرح می شود و اگر به دلائلی روانی و فیزیولوژیکی، این امر مورد توجه قرار نگیرد، ازدواج آثار خوبی نخواهد داشت هرچند با رضایت طرفین باشد.
وی تصریح کرد: جامعه شناسان معتقدند اگر شخص به حدی از رشد برسد که از لحاظ حقوقی بتوان مسئولیت بر عهده اش نهاد در اینصورت زمان ازدواج وی رسیده و سن خاصی را مطرح نمی کنند؛ در مقابل، روانشناسان بر این باورند که صرف حد رشد کفایت نکرده و حتما باید درسنی باشد که بگوئیم این شخص رشد کرده است تا بتوانیم به او مسئولیت بدهیم.
خانم صدقی استاد منتقد کرسی با استناد به اینکه امروزه برخی ازدواج ها بر پایه نظرات روانشناسان غربی صورت می گیرد، ابراز داشت: ضرورت بحث این است که دیدگاه اسلام در این باره و یا نقد برنظر آنان را بدانیم، مفهوم یکی از رساترین آیاتی که در این زمینه مطرح می شود بیانگر این ا ست که فرد هنگامی که بالغ شده و به نکاح تمایل پیدا کرده و به درک مسائل زندگی دست یافته است، ازدواج نماید.
وی در ادامه افزود: شخصی که معمولا به بلوغ جنسی رسیده باشد، آماده برای ازدواج هست و بلوغ های دیگر زمان مشخصی ندارند؛ لذا والدین توانمند، می توانند به رشد بلوغ های دیگر در طول زندگی فرزندانشان کمک کنند.
مشاور خانواده، خانم زهراپور ضمن بیان اینکه ازدواج زود هنگام دختران صرف نظر از فوائد و آسیب هایی که دارد آنچنان که در جامعه مشهود می باشد، تاکید کرد: نگاه اسلام فراتر از این مباحث بوده و در ازدواج سن را مطرح نمی کند؛ بلکه به بلوغ نکاح اشاره می نماید، بدین معنا که فرد برای حفظ زندگی باید به همه بلوغ ها دست یابد، از این جهت سن ازدواج بر اساس شرایط جغرافیایی و فیزیولوژیکی متفاوت است.
وی در پایان با اشاره به اینکه تعیین نمودن سن در ازدواج و افزایش آن هیچ فایده ای ندارد، خاطر نشان کرد: تمام روایاتی که سن آورده است معیار، را بیان می کند که آن” بلوغ نکاح “است دوران قدیم والدین فرزندان را براساس نقش هایی که در آینده داشته اند توانمند تربیت می کردند تا بتوانند در هر سن و شرایطی که ازدواج کردند، مدیریت کنترل مسائل مهم زندگی را داشته باشند.
در مدرسه علمیه خواهران شهید مطهری تنکابن بررسی شد: آسیب های رابطه شاگرد و استاد، در حوزه های علمیه
نشستی کرسی آزاد اندیشی با موضوع ” بررسی آسیب های رابطه شاگرد و استاد، در حوزه های علمیه” در مدرسه علمیه شهید مطهری(ره)تنکابن برگزار شد.
خانم شریفی استاد ارائه کننده بحث طی اظهاراتی با نقل روایتی از امیرمومنین(ع) بیان کرد: شخصی که در مقام هدایت و آموزش دیگران قرار می گیرد، باید پیش از آموختن به دیگران، خویشتن خویش را پالایش روحی نموده و عملکرد رفتاری وی با عملکرد گفتاری اش مطابقت داشته باشد. یعنی باید آن چه را که استاد بر لسان جاری می نماید، بر کردار و رفتارش نمایان و مشهود باشد؛ چرا که در غیر این صورت، سخن استاد تاثیر گذار نخواهد بود.
وی افزود: وظیفه استاد، تنها آموزش کتب درسی حوزه نیست؛ بلکه باید قدرت اثر گذاری مستقیم روی شاگرد را داشته باشد؛ چرا که یکی از مهمترین وظایف استاد، آموزش مهارت های زندگی و همچنین آموزش تهذیب نفس است
وی ادامه داد: زمینه علم آموزی برای طلاب در مکان هایی غیر از حوزه هم امکان پذیر است؛ اما هدف از تحصیل در حوزه در مرتبه اول تهذیب نفس است؛ لذا طهارت روح طلبه بسیار حائز اهمیت است که استاد حوزه ، خود باید در مرتبه عالی تر باشد تا بتواند طلبه را در مسیر تربیت معنوی قراردهد.
خانم مقیمیان استاد منتقد با نقل روایتی از حضرت رسول الله(ص) تصریح کرد: دانش را فرا گرفته و همراه آن آرامش و وقار را نیز آموخته و در برابر آن کس که از او می آموزید، فروتن باشید.
وی در ادامه با اشاره به نکاتی که شاگرد در مقابل استاد ملزم به رعایت آن است، گفت:. از مهمترین آن آداب ، این است که شاگرد در محضر استاد بی دلیل سخن نگفته، بدون کسب اجازه لب به سخن نگشاید؛ تبسم شاگرد در مقابل استاد هم باید بدون هر نوع صدایی بوده، در غیاب استاد، از نام ایشان با عظمت یاد شود.
وی ادامه داد: شاگرد به جهت این که از علم با برکت بهره مند گردد، باید تمام شئونات شاگردی را در نهایت شایستگی رعایت نماید تا در مسیر کمال نهایی و واقعی قرار گیرد.
خانم طبری مدیر مدرسه علمیه خواهران و استاد داور این کرسی ضمن پاسخ گویی به سئوالات طلاب و جمع بندی مطالب بیان کرد: رابطه استاد و شاگردی ، رابطه ای دو جانبه است که هم استاد در مقام استادی باید به وظایف و عملکرد خود مطلع بوده و به طور مستقیم و غیر مستقیم بر طلاب اثرات معنوی داشته باشد و همچنین طلبه در جایگاه طلبگی باید به موارد زی طلبگی آگاه باشد.
وی اضافه کرد: در روایات آمده که حق استاد بر شاگرد بسیار زیاد است و شاگرد باید برای کمال و پیشرفت به آن عمل کند؛ که امام سجاد(علیه السلام) در این زمینه فرموده اند: «حق کسی که به تو علم یاد می دهد این است که وی را اکرام کنی و بزرگش بداری. » همچنین ا ز عواقب بی احترامی به استاد این است که عمر را بی برکت و انسان را بی توفیق می کند.
برگزاری مراسم نکوداشت سوم خرداد ،با سخنرانی خانواده های محترم دوشهید بزرگوار،سید حسین گلریز ومحمد رضا صفایی وحضور کادر ، اساتید ، خانواده های محترم شهدا و جمعی از طلاب سطح دو،سه وچهار،در مؤسسه آموزش عالی الزهرا(س) بابل
ابتدا همسر شهید حسین گلریزضمن گرامیداشت سوم خرداد ویاد وخاطره شهیدان دفاع مقدس ، در خاطراتش از کرامات شهید گفت: سال 1358 با شهید گلریز ازدواج کردم و سال 1361 در عملیات ابوطالب به شهادت رسیدند ، شهید گفتند: من فقط 5 هزار تومان برای ازدواج پول دارم ، من هم تقاضایی نکردم فقط برای ازدواج یک حلقه خریدم ، شهید آنقدر خاکی بود ند که روی فرش نماز نمی خواند وروی پارچه نما ز می خواندند. دخترم چهل روزه بود که پدرش شهید شد. روزهای دوشنبه و چهار شنبه همیشه روزه بودند و می گفتند : که جدشان را می بینند . شب شهادت خواب دیدم که دو کبوتر دستم بود یک کبوتر پرواز کرد و رفت دو خانم که رویشان پوشیده بود آمدند و گفتند: دخترم ناراحت شدی؟ گفتم: بله ، گفتند: این بالاخره از پیشت می رفت. خودشان را معرفی کردند ، گفتند : من زینب هستم و او مادرم است. یک هفته بعد ، خبر شهادتش را به من دادند.
در ادامه دختر شهید گلریز (خانم زینب گلریز) گفت: پدرم را ندیدم اما از اطرافیان می شنوم که علاقه ی زیادی به روحانیت داشت و محافظ نماینده ولی فقیه (حاج آقا روحانی) بودند ،چریک بودند ، داشت درس طلبگی می خواند و عربی اش خیلی خوب بود ، قبل از تولد دخترم در حالت خواب و بیداری صدایش را شنیدم اول صدای اذان ،غفور و رحیم… از لای دیوار آمد، آقایی همراه با آن صدا تکرار می کرد به من گفت: زینب بلند شو نماز بخوان، گفت : آب می آورم می ریزم روی سرت، فکر کردم شوهرم است، چشمم را باز کردم دیدم شوهرم خوابیده است، یک سری سفارشاتی به من کرد دست عنایت و توجهش را در همه ی دوران زندگی دیدم.
خیلی ها از قبرس و کشورهای دیگر خواب ایشان را می بینند و می آیند سر مزار ایشان، خانمی از قبرس بچه دار نمی شد، می گفت: این شهید مرا شفا داد و بچه دار شدم.
صدیقه تیموری، همسر شهید محمد رضا صفایی در بیان خاطراتی از همسرش گفت: خرداد سال 1361 با شهید ازدواج کردم و اسفند همان سال برای آغاز زندگی مشترک به بوشهر رفتیم .حدود 13 سال زندگی کردیم ، شهید از خلبان های هوا دریای نیروی جمهوری ااسلامی بودند، ایشان پسر عمه ی من بود ، اصلیت ایشان خراسانی و از قوچان است. من هم دوم دبیرستان بودم پدر شوهرم هم نظامی بود زمانی که در شمال و بابل در نیروی زمینی بودند . شهید دوران ابتدایی را در بابل بودند و تحصیلات دانشگاهی را در آمریکا سپری کردند همزمان با انقلاب به ایراان برگشتند خانواده ایشان پایه مذهبی داشتند، اما شهید مانند یک دانه مروارید گرانبها در خانواده اش می درخشید.
وی ادامه داد : آن زمان بوشهر جزء مناطق محروم بود ، همه کس من شهید صفایی بودند چون من در بوشهر کسی را نداشتم مرا می برد مخابرات و کلی با خانواده ام تلفنی حرف می زدم.شهید صفایی در عملیات خیبر بسیار درخشید ، اون موقع ما نامزد بودیم و حدود 20 روز از ایشان اطلاعی نداشتیم .
بعد از دو سال ازدواج خدا پسرم حامد و سه سال بعد معصومه وسه سال بعدش هم زهرا را به ما داد.
وی در کرامات شهیدا فزود: دخترم زهرا از دبیرستان تا دانشگاه خواستگار داشت ، یک روز روبروی عکس شهید نشستم و گفتم: محمد ! تو بگو چکار کنم؟ الآن من هستم و تو، یک نشانه ازتو می خواهم ، من هم می خواهم کمکم کنی با این خواستگار چکار کنم؟ آمدم در کمد را باز کنم، دیدم یک نگین انگشتری که سال های سال مفقود شده بود ، توی کمد افتاده و این یک علامت برای ازدواج دخترم بود.
شهید همه کسم بود، به من آشپزی وخانه داری یاد داد ، زندگی خوب وشیرینی داشتیم ، زندگی ساده با یک فرش دوازده متری و با سطح توقعات پایین زندگی مان را شروع کردیم. شهید صفای شهید غیرت شد ، با کتاب شهید مطهری شروع کرد و به من داد وگفت: به دخترم بده تا با اسلام تربیت شود. شهید به شدت ناراحت می شد وقتی فضا را از لحاظ حجاب نامناسب می دید، با اینکه آن موقع وضعیت خیلی بهتر بود .می گفت : چرا مردان بی غیرت شده اند؟
جزب الله نصیحت کنند و بگویند . . . چرا زنان بی عفت شده اند؟
دختر شهید صفایی ( خانم زهرا صفایی ) گفت: پنج سال داشتم که پدرم شهید شدند ، پدر کمتر در منزل بودند ،چیزهایی که یادم است توجه ایشان به غذا خوردن ما زیاد بود. هر روز منتظر می ماندم ، با پیکان شان که خانه می آمدند ، من می پریدم روی ماشین شان بعد مرا بغل می کردند.همیشه حسرت می خوردم وقتی که می دیدم بچه ها با پدرشان به مدرسه می آیند ومی روند.