پاسخ اجمالی - تفصیلی
اولین نکته کلیدی در پاسخ به این سوال - که در بحث «دین و سیاست » نقش بسیار مهمی ایفا می نماید و راه گشای بسیاری از شبهات و ابهامات موجود است - تعریف دقیق دو متغیر دین و سیاست است . به عبارت دیگر قبل از هر گونه قضاوت و داوری علمی ابتدا لازم است مشخص شود که وقتی از رابطه سلبی (رد) یا ایجابی (اثبات) میان دین و سیاست بحث میشود؛ کدام دین و سیاست با چه ویژگی هایی مد نظر است ؛ آن گاه به ارائه دلایل در جهت نفی رابطه یا اثبات آن پرداخت.
دومین نکته اینکه برای دو واژه دین و سیاست تعاریف و گونه های متعدد ارائه شده است.
اندیشمندان علوم مختلف بانگرش ها ورویكردهای اخلاقی، تاريخی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و زيبا شناختی تعاریف متعدد و گوناگونی از دین ارائه نموده اند. با توجه به موانع و نارسائیهای چنین تعاریفی، ارائه تعریفی مشترک و مورد قبول همگان از دین ممکن نمی باشد. و از سوی دیگر به دلیل مصادیق گوناگونی که مفهوم دین دارد ؛ نمی توان به طور مطلق از چگونگی رابطه دین و سیاست سخن گفت ؛ زیرا مصادیق مختلف مفهوم دین - صرف نظر از جنبه حقانیت هر یک از آن ها- تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. در نتیجه ٬ صدور هر گونه حکم کلی درباره چگونگی رابطه دین و سیاست به نحوی عام ناممکن است ؛ چرا که از حیث نظری ممکن است یکی از مصداق های مفهوم دین با سیاست رابطه خاصی داشته باشد ٬ ولی مصداق دیگر آن مفهوم ٬ با سیاست چنان رابطه ای نداشته باشد.
سومین نکته اینکه از دیدگاه اندیشمندان مسلمان در تعریف دین - گذشته از آنکه ارائه هرگونه تعریفی از دین ٬ باید بدون پیشداوری ٬ اعمال سلایق ٬ و آرای نویسندگان مغرب زمین باشد؛ لازم است به منابع دینی و کسی که دین را نازل کرده است رجوع کنیم . در این صورت نه تنها ارائه تعریفی مشخص با ویژگی های معین از دین امکان پذیر بوده و امکان بررسی رابطه آن را با موضوعاتی نظیر؛ سیاست ٬ عقلانیت ٬ حقوق بشر و… را محقق می سازد. بلکه باعث تمایز دین حق و الهی از ادیان باطل نیز می شود. از دیدگاه اندیشمندان مسلمان برخلاف متفکران غربی ٬ دین با سه ویژگی حقانیت ٬ جامعیت و توجه به درون مایه های آن تعریف می شود. [در اين رویکرد برای شناخت قلمرو دین، به متون ديني مراجعه می شود وخود دين به ما مي گويد که در چه زمينه هايي از هدايت انسان ها سخن گفته است و قلمرو آن چه عرصه هايي را شامل مي شود بر خلاف رویکرد برون دینی، که از بيرون به دين نگريسته مي شود تا اهداف و قلمرو آن مشخص شود بدون اينكه به كتاب و سنت مراجعه شود. افراد قبل از رجوع به متون ديني بايد انتظارات خود را مشخص کنند و پس از تعيين نيازهاي اصلي و فرعي خود به سراغ دين بروند. به تعيين حدود و قلمرو آن بپردازند.]