عيبجويي، مسخره كردن، و چيزي را در روزنامهها و رسانهها بيتحقيق نوشتن بعد تكذيب كردن، اينها جامعه را لرزان و افراد را خانهنشين و از جامعه جدا ميكند.
آیت الله جوادی آملی، در درس تفسیر خود و در ادامه تفسیر آیات سوره مبارکه حجرات به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و بیان داشتند: امر معروف غير از سخنراني، كتاب نوشتن و موعظه است؛ اين ها واجبات ديگر است، اما امر به معروف و نهي از منكر جایی است که يك شخص عالماً و عامداً معصيت ميكند، اينجا دیگر جاي تعليم نيست اينجا جاي فرمان است.
ايشان ادامه دادند: اگر سهو، نسيان، خطا و … باشد كه شخص معذور است؛ اگر فرد گناهکار عالِم نباشد تعليمِ او واجب است، این دیگر امر به معروف نيست. امر به معروف اين است كه كسي عالماً و عامداً دارد گناه ميكند كسي كه به او امر ميكند و فرمان ميدهد، وليّ اوست، اگر اين شخص حرف آمر به معروف را گوش نداد دو گناه كرده؛ يكي اينكه آن معصيت را مثلاً حجاب را رعايت نكرده، دیگری اينكه فرمان آمر را رعايت نكرده. حالا اگر مثلاً يك پدري پسر خود را امر به نماز خواندن کند، اگر این پسر نماز نخواند دو معصيت كرده، يكي اينكه ترك واجب نموده،و دیگر حرف وليّ خود را گوش نداده است.
معظم له اظهار کردند: بحث امر به معروف باید به صورت علمي در جامعه مطرح باشد؛ گاهی برخی خيال ميكنند سخنراني و موعظه كردن امر به معروف است. در حالی که اگر كسي نقصي دارد، بر ما واجب است او را امر به معروف و نهي از منكر كنيم، اگر اين واجب را ترك كنيم، ولي در غياب آن فرد از او عيبجويي كنيم هم گناه ترك امر به معروف و نهي از منكر را انجام داده ایم و هم گناه عيبجويي را مرتکب شده ایم.
آیت الله جوادی آملی، آبروی مومن را امانت الهی دانسته و بیان داشتند: همه انسانها با آبرو زندهاند و هيچ كس نميتواند بگويد من آبرويم را دوست ندارم چه اينكه هيچ كس حق ندارد آبروي خودش را ببرد. آبروي ما امانت الهي نزد ماست. فرمود مؤمن را خدا مختار و آزاد آفريد، اما اجازه نداد كه آبروي خودش را ببرد، چون آبروي مؤمن، امانت الهي است نه مِلك او. گفتند حرمت مؤمن مثل حرمت كعبه است براي اينكه آبروي مؤمن مال خداست و انسانِ مؤمن, امين خداست.
وقتي جامعه به حبل الهي معتصم است كه حيثيت افراد جامعه محفوظ باشد
آیت الله جوادی آملی خاطر نشان کردند: عيبجويي، مسخره كردن، هتك حيثيت مردم، چيزي را در روزنامهها و رسانهها بيتحقيق نوشتن، بعد تكذيب كردن، اينها جامعه را لرزان و افراد را خانهنشين و از جامعه جدا ميكند. اين همه دستورهايي كه مربوط به محرّمات است براي اين است كه جامعه متمدّن و بافرهنگ شود. وقتي جامعه به حبل الهي معتصم است كه حيثيت افراد جامعه محفوظ باشد.