امام صادقعليه السلام در مورد سرمايه گذارى معنوى براى نسل نو و حفاظت نوجوانان از گروههاى منحرف و كج انديش، مىفرمايد: «با درو احداثكم بالحديث قبل ان يسبقكم اليهم المرجعة» (1) ; نوجوانان خود را با احاديث ما آشنا كنيد قبل از اين كه مرجعه (يكى از گروههاى منحرف) بر شما پيشى گيرند.
ارتباط با نسل جوان
شيوه رفتارى امام صادقعليه السلام با جوانان، و همچنين سخنان و دستور العملهاى آن حضرت براى جوانان و برخورد با آنان، بهترين نسخه شفا بخش و راهگشاست. آن حضرت به سرعت پذيرش سجاياى اخلاقى در نوجوانان توجه كرده و به ابوجعفر; مؤمن طاق مىفرمايد:
«عليك بالاحداث فانهم اسرع الى كل خير; (2) بر تو باد تربيت نوجوانان، زيرا آنان زودتر از ديگران خوبىها را مىپذيرند.»
در اينجا چند نمونه از رفتار آن حضرت را در برخورد با نسل جوان مىخوانيم:
1- آن روز يكى از شلوغترين ايام حجبود. امام صادق عليه السلام با گروهى از يارانش گفت و گو مىكرد. در اين هنگام هشام بن حكم كه تازه به دوران جوانى گام نهاده بود، خدمت امام رسيد. پيشواى شيعيان از ديدن اين جوان شادمان شد، او را در صدر مجلس و كنار خويش نشاند و گرامى داشت. اين رفتار امام، حاضران را كه از شخصيتهاى علمى شمرده مىشدند، شگفت زده ساخت. وقتى امام عليه السلام آثار شگفتى را در چهره حاضران مشاهده كرد فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده; اين جوان با دل و زبان و دستش (با تمام وجود) ياور ماست.» سپس براى اثبات مقام علمى هشام براى حاضرين، درباره نامهاى خداوند متعال و فروعات آنها از وى پرسيد و هشام همه را به نيكى پاسخ گفت. آن گاه حضرت فرمود: «هشام! آيا چنان فهم دارى كه با منطق و استدلال دشمنان ما را دفع كنى، هشام گفت: آرى. امام فرمود: «نفعك الله به و ثبتك; خداوند تو را از آن بهرهمند سازد و [در اين راه] ثابت قدم بدارد.» هشام مىگويد: بعد از اين دعا هرگز در بحثهاى خداشناسى و توحيد شكست نخوردم. (3)
2- مفضل بن عمرو نماينده امام صادق عليه السلام در شهر كوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند و در اين رابطه با جوانان شهر ارتباط صميمانه و مستحكمى برقرار كرده بود، براى همين عدهاى اين دوستى را نتواستند تحمل كنند، ناچار به شايعه و افتراء روى آوردند و مفضل و يارانش را به شرابخوارى، ترك نماز، كبوتر بازى و حتى به سرقت و راهزنى متهم كردند. اين گروه، كه ابوالخطاب معزول و طرفدارانش از فعالان آن شمرده مىشدند، شايع كردند كه مفضل افراد بى مبالات و لاابالى را پيرامونش گرد آورده است. وقتى اين شايعات به اوج رسيد، گروهى از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادقعليه السلام چنين نوشتند: «مفضل با افراد رذل و شرابخوار و كبوتر باز همنشين است، شايسته است دستور دهيد اين افراد را از خود دور سازد»
امام صادق عليه السلام بدون اين كه با آنان در اين باره سخن بگويد، نامهاى براى مفضل نوشته، مهر كرد و به آنان سپرد تا به مفضل برسانند. حضرت تصريح كرد كه نامه را خودشان شخصا به مفضل تحويل دهند. آنان به كوفه برگشتند و دسته جمعى به خانه مفضل شتافتند و نامه امام صادق عليه السلام را به دست مفضل دادند. وى نامه را گشود و متن آن را قرائت كرد. امام عليه السلام به مفضل دستور داده بود كه: چيزهايى بخرد و به محضر امام عليه السلام ارسال كند. در اين نامه اصلا اشارهاى به شايعات نشده بود. مفضل نامه را خواند و آن را به دست همه حاضران داد تا بخوانند. سپس از آنان پرسيد: اكنون چه بايد كرد؟ گفتند: اين اشياء خيلى هزينه دارد. بايد بنشينيم، تبادل نظر كنيم و از شيعيان يارى جوييم.در واقع هدفشان اين بود كه فعلا خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا مىكنم براى صرف غذا در اينجا بمانيد. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى كه از آنها بدگويى شده و به كارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. وقتى نزد مفضل آمدند، نامه حضرت صادقعليه السلام را براى آنان خواند. آنان، با شنيدن كلام امام صادقعليه السلام براى انجام فرمان حضرت از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهى بازگشتند. هر كدام به اندازه وسع خويش روى هم نهاده و در مجموع 2 هزار دينار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. آن گاه مفضل به شكايت كنندگان كه هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودند نگريست و گفت: شما مىگوئيد اين جوانان را از خودم برانم و گمان مىكنيد خدا به نماز و روزه شما نيازمند است؟! (4)
منشور نسل جوان در سيره امام صادق (علیه السلام)