« يأيُّهَا الّناسُ اتّقُوا رَبِّكُمْ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالً كثيراً و نساءً» 1
اي مردم، از پروردگارتان پروا كنيد ، آن كسي كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از جنس او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري را پراكنده ساخت.
نفس واحده اشاره به نخستين انساني است كه قرآن او را به نام آدم (عليهالسلام) پدر انسانهاي امروزي معرفي كرده و تعبير بنيآدم كه در آيات فراواني از قرآن وارد شده نيز اشاره به همين است. 2
اما كيفيت اين ازدواج، از زرارة بن اعين نقل شده كه گفت: از امام صادق (عليهالسلام) دربارة خلقت حوا (سلامالله عليها) پرسيدند و گفتند: مردمي در ناحية ما ميگويند: خداوند عزوجل حوا را از آخرين دندة چپ آدم آفريد، آيا همين طور است؟ امام (عليهالسلام) فرمودند: خداوند منزه است و بسيار برتر از آن كه چنين كند، آيا كسي كه به اين قايل شده ميگويد: خداوند توان آن نداشت كه حوا را از غير دندة آدم بيافريند، از اين رو راه را براي گويندگان هرزه دراي باز گذارد كه يكي بگويد: اگر از دندة آدم بود پس او با پارة تن خود همبستر گشته، اينان را چه شده است؟ خداوند خود ميان ما و آنان داوري كند آن گاه فرمود: خداوند تبارك و تعالي چون آدم را از گل بسرشت و فرشتگان را فرمان سجده داد، خواب بر چشمان آدم افكند و حوا را آفريد و وي را در پشت آدم در محل مهرة كمر او قرار داد و اين بدان جهت كرد كه زن تابع مرد باشد، پس حوا جنبيدن آغاز كرد و از جنبش او آدم بيدار گشت، چون از خواب برخاست حوا را آواز دادند كه از وي دور شد، آدم نظر كرد محلوق زيبا ديد، كه هم شكل او است غير آن كه زن است، پس با وي به سخن آمد و حوا به زبان او پاسخ داد آدم پرسيد: تو كه باشي؟ حوا گفت: آفريدهاي كه خدايم آفريده است. چنان كه مينگري، آدم (عليهالسلام) در اين هنگام عرض كرد: بارالها اين مخلوق زيبا كيست كه هم نشيني و ديدارش مرا آرام دل گشته، خداوند متعال فرمود: اين كنيز من حوا است، آيه دوست داري همدم تو باشد
و با تو همصحبتي كند و از تو پيروي نمايد؟ آدم گفت: آري پروردگار من و به پاس آن تا زندهام حمد و ثنايت بر من لازم آيد، خداوند فرمود: وي را از من خواستگاري كن زيرا او كنيز من است و براي كامجويي تو بسيار شايسته، آن گاه شهوت جنسي را بر آدم مسلط ساخت و پيش از آن او را به تمامي مسايل زناشويي آشنا ساخته بود، آدم عرض كرد: پروردگارا من او را از تو خواستگاري ميكنم تا به چه مهريهاي رضا دهي، خداوند فرمود: به اين كه دستورات ديني را به او بياموزي، بدان خشنود ميشوم، آدم گفت: خداي من اگر در مورد مهريه همين رضاي تو است آن را پذيرفتم و براي تو به گردن ميگيرم و تعهد ميكنم. خداوند فرمود: خواست من همين است ، آن گاه فرمود: او را به نكاح تو در ميآورم پس او را به نزد خود ببر، آدم رو به حوا كرد و گفت: نزديك من آي ، حوا گفت: تو نزد من آي، پس خداوند عزوجل آدم را گفت: تو به نزد او برو. 3
به اين روايت در تفسير آية اول سورة نساء در تفسير كنزالدقايق نيز استفاده شده است. 4
1- نساء / آيه 1.
2- ناصر مكارم ، تفسیر نمونه، ج 3 ، صص 287-279 * فضل بن الحسن طبرسي، مجمعالبيان نشر دارالمعرفت، بيروت، 1406 هـ ق ، ج 3 ، ص 5.
3 -محمدبنعلي(شيخ صدوق)،من لا يحضره الفقيه،ترجمة غفاري، نشرصدوق بهارستان نظاميه 1368،ج 5 ، صص 3-5.
4 - ميرزا محمد مشهدي قمي، كنز الدقايق ، مؤسسة نشر اسلامي، قم، 1410 هـ ق، ج 2 ، ص 338-339.
برگرفته از تحقیق پایانی خانم فاطمه بابایی از مدرسه فاطمه الزهرا(س) آمل
نخستين ازدواج
سلام خسته نباشید