تشكيل خانواده در نگاه خداوند، يعني خيمه زدن در كنار چشمهي « مودّت» و مودّت يعني محبّت عميق، با طراوت، آشكار و پُر سرو صدا
«وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»
سر منشأ اين چشمه جوشان، اقيانوس بيساحلِ مِهر الهي است. خداي رحمنِ رحيم و رئوف لطيف، به ارادهي حكيمانه خود، جذبهاي از اين شعله آسماني را ميان زوجِ جوان قرار ميدهد تا از آينهاي نزديك و به مدد انديشهاي بادوام، هر يك به تماشاي نشانهاي برجسته از آيات جمال و لطف الهي بنشينند. و از دست يار خويش جام مهر الهي بگيرند و كامياب شوند
زن و شوهر با اين دستمايه پُر ارج ميتوانند به همهي آرزوهاي ديگر خود برسند و بهشت آسماني را در زمين به تجربه بنشينند. به شرط آن كه قدرش را بدانند و با هنرمندي از آسيبها نگهداريش كنند. چگونه؟
رهنمود « پيرِ مهر» بهترين راهنما براي عاشقان جوان است:
بالاتر از واقعيات زندگي
بالاتر از واقعيات زندگي، آرزوها و عشقها و احساسات انساني در زندگي نقش دارند. نقششان هم نقش تبعي و درجه دوّم نيست، بلكه نقش اصلي است و ميتواند ملاط اين بناي فخيم و بسيار مستحكم قرار بگيرد.
اين را چگونه بايد تنظيم كرد؟ زن و مرد بايد هر كدام جايگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهي محبّت آميز و همراه با يك عشق پاك داشته باشند و اين عشق را حفظ كنند؛ چرا كه زايل شدني است، مثل همه چيزهاي ديگر. بايد نگهش دارند و حفظ كنند كه زايل نشود …130
اصل قضيه، عشق است
اگر در زندگي محبّت وجود داشت، سختيهاي بيرون خانه آسان خواهد شد. براي زن هم سختيهاي داخل خانه آسان خواهد شد.131
در ازدواج، اصل قضيه محبّت است. دخترها و پسرها اين را بدانند. اين محبّتي را كه خدا در دل شما قرار داده، حفظ كنيد.132
اين رابطهي انساني، بر اساس محبّت و رابطهي عاطفي استوار است. يعني زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند و همين محبّت، همزيستيِ آنها را آسان خواهد كرد. عامل محبّت هم به پول و تشريفات و اين چيزها بستگي ندارد.133
محبّت، خانواده را پايدار ميكند. محبّت مايهي آبادي زندگي است. كارهاي سخت به بركت محبّت براي انسان آسان ميشود. در راه خدا هم اگر انسان با محبّت وارد شود، همه كارها آسان خواهد شد.134
دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبّت بورزند؛ چون محبّت آن ملاطي است كه اينها را براي هم حفظ ميكند، در كنار هم نگه ميدارد و نميگذارد از هم جدا شوند. محبّت خيلي چيز خوبي است. محبّت كه بود، وفاداري هم هست
بيوفايي و بيصفايي و خيانت به يكديگر، ديگر نخواهد بود. محبّت كه بود، فضا، فضاي اُنس ميشود. فضاي قابل تحمّل و مورد استفاده و شيرين ايجاد ميگردد.135
هر چقدر بيشتر، بهتر
زن و شوهر هر چه بيشتر به هم محبّت كنند، زيادي نيست. آن جايي كه محبّت هر چه زياد شود، ايرادي ندارد، محبّت زن و شوهر است. هر چه به هم محبّت كنيد، خوب است و خود محبّت هم اعتمادي ميآورد.
اين محبّت زن و شوهر هم جزو محبّتهاي خدايي است. اين از آن محبّتهاي خوب است. هر چه بيشتر شود بهتر است.
زن و شوهر بايد به هم محبّت بورزند. اين اساس خوشبختي است. خوشبختي در اين است كه زن و شوهر همديگر را دوست داشته باشند.136
از محبّت خارها گل ميشود
وقتي محبّت باشد، از محبّت خارها گُل ميشود. اگر چيز ناخوشايندي هم در همسر وجود داشته باشد، وقتي محبّت بود، آن چيزهاي ناخوشايند، به كلّي رنگ ميبازد و محبّت همهي چالهها را صاف ميكند.137
محبّت، دستوري و سفارشي نيست
محبّت، دستوري و فرمايشي نيست. دست خود شماست. شما ميتوانيد محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زياد كنيد. چطوري؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبّت ورزيدن به او، با وفاداري.138
اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، بايد حركت و تلاش كند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، بايد يك تلاشي انجام بدهد. محبّت محتاج تلاش و ابتكار است.139
محبّت در صورتي خواهد ماند كه طرفين حقوق يكديگر و حدود خود را رعايت كنند و از آن تخطّي و تجاوز نكنند. يعني در واقع هر كدام از اين دو طرف كه دو شريك هستند و با هم زندگي را بنا ميكنند، سعي كنند كه جايگاه خود را در دل و ذهن و فكر طرف مقابل، جايگاه راسخ و نافذي قرار دهند. يعني همان نفوذ معنوي؛ همان ارتباط و پيوند قلبي زن و شوهر. حقوق اسلامي براي اين است.140
اگر بخواهيد اين محبّت باقي بماند، به جاي اينكه از طرف مقابلتان توقّع كنيد كه او مرتّب به شما محبّت كند از دل خودتان بخواهيد كه تراوش محبّت او روز به روز بيشتر شود. محبّت به طور طبيعي، محبّت ميآفريند.141
عشق بازي دِگر و نفس پرستي دگر است
امروز در دنيا تعبير بدي از محبّت ميكنند، اين عِشقي كه تعبير ميكنند، اينها، آن محبّت واقعي نيست. اين، همان حالت هيجان جنسي است كه به يك شكل خاصي آن را ظاهر ميكنند. اين ممكن است در خيلي از موارد پيش بيايد، ارزشي هم ندارد. آن چيزي كه با ارزش است، آن محبّت عميق و صميمي و خدايي و همراه با احساس مسئوليت متقابل بين دختر و پسر است كه بدانند حالا بعد از اين، يك واحدند و يك هدف را دنبال ميكنند. اين، آن محبّتي است كه خانواده بر اساس آن شكل ميگيرد.142
آن محبّتها و عشقهايي كه بر اساس مبانيِ انساني نيست و از روي مسائل ظاهري و شهوات زودگذر است، اينها خيلي پايه و بنيادي ندارد. امّا محبّتي كه بر اساس آن اصل انساني است كه خداي متعال آن را قرار داده، بخصوص اگر چنانچه با شرايطي كه در همين ازدواج اسلامي رعايت شده و توصيه شده است، اگر با اينها همراه باشد، اين محبّت روز به روز بيشتر ميشود.143
منابع:
130. خطبهي عقد مورخهي 22/12/1378
131. خطبهي عقد مورخهي 11/8/1377
132. خطبه عقد مورخهي 17/10/1374
133. خطبهي عقد مورخهي 4/9/1375
134. خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
135. خطبهي عقد مورخهي 24/9/1376
136. خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
137. خطبهي عقد مورخهي 15/1/1378
138. خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
139. خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
140. خطبهي عقد مورخهي 11/12/1377
141. خطبهي عقد مورخهي 19/7/1379
142. خطبهي عقد مورخهي 15/10/1379
143. خطبهي عقد مورخهي 2/1/1380