گام اوّل: احترام متقابل
زن و شوهر بايد به يكديگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهري و تشريفاتي، بلكه احترامي واقعي.1)
احترام به اين معنا نيست كه مثلاً همديگر را با القاب و آداب صدا كنند. بلكه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند.
احترام را در قلب خود نگهداريد، براي هم حرمت قايل باشيد. اين در ادارهي زندگي مهمّ است. بين زن و شوهر، اهانت و تحقير و تذليل نباشد.2
گام دوّم: اعتماد سازي
نگه داشتن محبّت به اين است كه زن و شوهر اعتماد يكديگر را جلب كنند. اطمينان كه پيدا شد، محبّت، پايدار ميشود و اُنس به وجود ميآيد. 3) اساس محبّت، اطمينان است. اگر اعتماد بين زن و شوهر از بين رفت، محبّت آرام آرام از بين خواهد رفت. بايد به هم اعتماد داشته باشيد.4)
اگر ميخواهيد محبّت طرف مقابلتان به شما زياد باشد، وفاداري كنيد، حسّ اعتماد او را جلب كنيد. يكي از چيزهايي كه محبّت را در خانواده به كلي به هم ميريزد، بياعتماديِ زن و شوهر به همديگر است… 5)
محبّت يك امري است كه بايد زمينه آن را فراهم كرد و زمينهاش اين است كه دختر سعي كند اعتماد شوهرش را به خود جلب كند، پسر هم سعي كند اعتماد زنش را به خود جلب كند. وقتي اعتماد طرفين وجود داشت، هر دو به وفاداري هم اطمينان پيدا كردند، محبّت زياد ميشود … 6)
وفاداري، خيلي مهم است. اگر زن احساس كند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس كند زنش به او وفادار است، اين خود به وجود آورندهي محبّت است. محبّت كه به وجود آمد، آن وقت خانواده پايدار خواهد شد. يك بناي مستحكم و پايداري كه سالهاي متمادي ادامه پيدا ميكند …7)
اگر زن يا شوهر احساس كند كه دل همسرش در گروي جاي ديگر است، اگر احساس كند به او راست نميگويد، اگر احساس كند با دورويي برخورد ميكند، اگر احساس كند صميميّتي در بين نيست، هر چه هم محبّت داشته باشد اين محبّت ضعيف خواهد شد …8)
وفاداري كن تا جلب اعتماد كني!
محبّت ورزيدن، يك امري است كه در اوّل كار خداي متعال اين را به شما ميدهد، سرمايهاي است كه در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هديه ميكند. به يكديگر محبّت پيدا ميكنند. اين را بايد نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهيد همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، بايد رفتار خودتان را محبّت برانگيز كنيد. حالا معلوم است كه انسان چه كار بايد بكند تا محبّتش معلوم شود. بايستي وفاداري كنيد، امانت نشان بدهيد، صفا نشان بدهيد. توقّعات خود را خيلي بالا نبريد، بايد همكاري كنيد، بايد اظهار محبّت كنيد، اينها محبّت ايجاد ميكند. هر دو نسبت به هم اين وظيفه را دارند. محبّت در زندگي بايد باشد. همكاري باشد، ايراد گيري و زياده طلبي نباشد.9)
اعتماد، قراردادي نيست
اعتماد، يك امر قرار دادي نيست كه بيا من به تو اعتماد كنم، تو به من اعتماد كن. اين طوري نيست. اعتماد را بايد جلب كرد. با خوبيِ عمل، با رعايتِ اخلاق، با رعايتِ آداب، با رعايتِ حدود و ثغور و موازين شرعي …10)
بياعتمادي پايهي محبّت را از بين ميبرد. نگذاريد اين بياعتمادي به وجود بيايد. احساس بيوفايي محبّت را مثل خوره ميخورد و از بين ميبرد.11)
اگر زن احساس كرد شوهرش به او دروغ ميگويد يا مرد احساس كرد كه زنش به او دروغ ميگويد و هر كدام احساس كردند ديگري در اظهار محبّت صادق نيست، اين ديگر پايههاي محبّت را سست خواهد نمود. اگر ميخواهيد محبّت باقي بماند، اعتماد را حفظ كنيد و اگر ميخواهيد زندگي پايدار بماند بايد محبّت را نگهداريد. 12)
ذوب كدورتها در لابهلاي محبّتها
زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند، همين! كارهايي كه محبّت را كم ميكند، انجام ندهيد. مواظب باشيد چيزهايي كه شما را از هم گله مند و بيزار ميكند، از شما سر نزند. درست نگاه كنيد ببينيد شوهر شما يا زن شما روي چه چيزهايي خيلي حسّاس است، از آنها اجتناب كنيد، بعضيها بياعتنايي ميكنند. مثلاً فرض بفرماييد كه زن از يك عادتي كه مرد دارد بدش ميآيد، اين مرد هم بياعتناست و آن عادت را باز تكرار ميكند. اين بد است. همين طور زنها. فرض بفرماييد زنهايي هستند كه هوسهاي شخصي خود را ( فلان چيز را بخريم فلان جا برويم و …) بر راحتي و آسايش شوهر ترجيح ميدهند. چه لزومي دارد؟ اصل كار، شما دو نفر هستيد. همه دنيا فرع شمايند. همديگر را داشته باشيد، با همديگر مهربان باشيد.13
اگر يك وقتي خداي نكرده يك كدورتي پيش آمد، بايد لابهلاي محبّت ذوبش كنيد و از بين ببريد. نبايد يك حرفِ كوچكي را بزرگ كنند و مرتّب كش بدهند، اينها نبايد باشد …14
اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات يكديگر بياعتنايي و بيتوجهي كنند و به تدريج حالت بيمحبّتي از يك طرف به وجود بيايد، چون بيمحبّتي مرضي مسري است، حتماً به آن طرف ديگر هم سرايت ميكند. اين طوري است. نبايد بگذاريد، هر دو بايد تلاش و كوشش كنيد. اين پايه اصلي است.15
بزرگترها هم كمك كنند
بايد جوانها را هدايت كرد، امّا در جزئيات امور آنها نبايد خيلي دخالت كرد كه زندگي براي آنها مشكل ميشود.16
مبادا بعضيها با دخالتهاي خودشان، بعضيها با كم ظرفيّتي و خويِ بچگي خودشان، اين بناي مستحكم را به اندك چيزي متزلزل كنند. اگر ديدند دخالتهاي آنها دارد اين زن و شوهر را نسبت به هم دل چركين ميكند، ديگر اجازه نداند دخالت كنند.17
بزرگترها اگر ميخواهند اين جوانها راحت زندگي كنند، بايد آنها را نصيحت كنند و هدايت نمايند. امّا دخالت نبايد بكنند. بگذارند زندگيشان را بكنند.18
مبادا خداي نكرده بزرگترها بيايند پيش يكي از زوجين، از آن ديگري بدگويي كنند، يك چيزي بگويند دلخوري درست كنند، بلكه بايد بزرگترها سعي كنند. بيتر اينها را به هم نزديك نمايند و دلهايشان را بهم متّصلتر كنند.)19
والدين نقش زيادي در ايجاد محبّت دارند. والدين دختر و پسر بايد دائماً همّتشان اين باشد كه اين را نسبت به ديگري با محبّت كنند. اگر هم چنانچه يك چيزي ديدند از طرف مقابل كه برايشان خوشايند نبود، آن را براي فرزند خودشان ذكر نكنند. بگذاريد اين دو با يكديگر روز به روز مأنوستر و با محبّتتر باشند
پدر و مادرها بايد سعي كنند محبّت زن و شوهرها را ـ اين بچههايشان را، جوانهايي را كه ازدواج ميكنند ـ تأمين كنند. گاهي ممكن است يك دلخوريهايي پيش بيايد، پدر و مادرها كه تجربه دارتر هستند، بزرگتر هستند، عاقلتر هستند، نگذارند كه اين دلخوريها به دلسردي زن و شوهر جوان از هم منتهي شود.20
1. خطبهي عقد مورخهي 19/9/1371
2 خطبهي عقد مورخهي 28/9/1374
3 خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
4. خطبهي عقد مورخهي 19/7/1379
5 خطبهي عقد مورخهي 22/9/1379
6 خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
7 خطبهي عقد مورخهي 21/12/1379
8 خطبهي عقد مورخهي 19/12/1376
9 خطبهي عقد مورخهي 10/2/1375
10 خطبهي عقد مورخهي 16/11/1379
11 خطبهي عقد مورخهي 6/6/1381
12 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1371
13 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1376
14 خطبهي عقد مورخهي 16/5/1379
15 خطبهي عقد مورخهي 6/9/1376
16 خطبهي عقد مورخهي 17/2/1375
17 خطبهي عقد مورخهي 18/5/1374
18 خطبهي عقد مورخهي 11/8/1377
19. خطبهي عقد مورخهي 31/6/1371
20 خطبهي عقد مورخهي 9/12/1380
منبع: www.khamenei.ir
موضوعات: "نکات آموزنده" یا "سبک زندگی اسلامی"
بخشی از دعاهای صحیفه سجادیه از امام سجاد(ع) که به مکارم اخلاق می پردازد.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ایمان مرا به کمال مطلوب رسان، و یقین مرا برترین یقین گردان، و سرانجامِ نیّت مرا سرانجامِ بهترین نیّتها قرار ده، و سرانجامِ کار مرا سرانجامِ نیکوترین کارها.
خدایا، به لطف خود نیّت مرا برتری بخش و آن را خالص گردان، و به آنچه نزد توست، یقین مرا استواری ده، و به قدرت خود، کارهای تباه مرا بسامان کن.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بینیازم کن از هر کار که پرداختن به آن مرا از تو باز میدارد. مرا به کاری وادار که فردا از آن خواهی پرسید، و چنان کن که روزهای عمرم در انجام دادنِ کاری سپری شود که مرا برای آن آفریدهای. بینیازم گردان و روزیام را فراوان ساز. مرا با نگریستن به داراییِ مردم، به فتنه مینداز. عزیزم گردان و به خود پسندی دچارم مکن. مرا به بندگی و خاکساریِ درگاهت توفیق ده و چنان مکن که عبادت خویش را بزرگ پندارم و آن را تباه کنم. دست مرا وسیلهای کن که با آن به مردم نیکی رسد، و مخواه که با کدورتِ منّت نهادن آمیخته گردد. مرا از کردار شایسته بهرهمندی ده و از به خود نازیدن برکنار دار.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چندان که مرا در چشمِ مردم بزرگ میداری، به همان اندازه پیش خودم خوار گردان، و چندان که مرا عزّت آشکار میبخشی، به همان مقدار پیش خودم ذلّت نفس عنایت کن.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از روشی پسندیده برخوردار نما که هرگز از آن کناره نجویم، و به راهی راست رهنمون گردان که از آن روی نگردانم، و مرا نیّتی درست ارزانی کن که در آن شک نکنم، و تا آن زمان زندهام بدار که به طاعت تو مشغولم، و چون روزگارم چراگاه شیطان شود، جانم را بگیر، پیش از آن که بیزاری تو بر من بتازد و خشمت مرا به خاک اندازد.
خدایا، هر خوی ناپسند مرا پسندیده، و هر عیب مرا که موجب سرزنش من است نیکو گردان، و هر فضیلت کامل نگشتهی مرا به کمال رسان.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و کینهی دشمنان مرا به مهر مبدّل کن، و رشک ستمکاران را به محبت، و بدگمانی بندگان شایسته را در حقِ من به اطمینان، و دشمنی نزدیکان را به دوستی، و پیوند گسستنِ خویشان را به پیوستن، و روی بر تافتنِ نزدیکان را به یاریگری، و دوستی دوستانِ دروغین را به عشق خالصانه، و ناسازگاری رفیقان را به معاشرت نیک، و تلخیِ ترس از ستمگران را به شیرینیِ ایمن ماندن از ستم ایشان.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در برابر آن کس که بر من ستم میکند، توانایی ده، و در مقابل آن کس که با من به ستیز برخاسته، زبانِ گویا بخش، و بر آن که با من دشمنی میورزد، پیروزی ده، و در برابر آن کس که مرا میفریبد، چاره سازی عنایت کن، و در برابر آن کس که مرا زبونِ خود مخواهد، نیرومند گردان. توانم ده که دروغ آن کس را که بر من عیب میگیرد، آشکار کنم، و از دستِ آن کس که در پی آزار من است، رهایی یابم، و توفیقم ده تا از کسی فرمانبری کنم که مرا به راه راست میبرد، و در پیِ کسی روم که مرا به جادّهی خیر و صلاح میکشد.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن دار که خیرخواه کسی باشم که بدخواه من است، و به آن کس که از من کناره میگیرد، پاسخ نیک دهم، و به کسی که مرا محروم میکند، بخشش نمایم، و کار کسی را که از من میبُرَد، با آشتی تلافی کنم، و کسی را که دربارهی من غیبت میکند، به نیکی یاد آورم، و خوبی را سپاس گویم، و از بدی چشم برگیرم.
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به زیور شایستگان بیارای و به جامهی پرهیزگاران بپوشان: در گستردن عدل و داد، و فرو خوردن خشم، و میراندن آتش دشمنی، و به هم پیوستن دلهای پراکنده، و به سامان کردن کار بندگان، و برملا کردن پسندیدهها، و پوشاندن کارهای ناپسند، و نرمخویی و فروتنی و خوش رفتاری و بردباری و خوش رویی، و پیشی جُستن در فضیلتها، و گرویدن به شیوهی احسان، و سرزنش نکردن دیگران، و بخشش نکردن به کسی که سزاوار بخشش نیست، و گفتن سخن حق، اگر چه دشوار باشد، و اندک شمردنِ کردار و گفتار نیکِ خود، اگر چه بسیار باشد، و بسیار شمردن کردار و گفتار بدِ خویش، اگر چه اندک باشد. [ای معبود من] این صفات را در من به کمال رسان، به وسیلهی طاعتِ پیوسته و همراهی با جماعت مؤمنان و دوری گزیدن از بدعتگذاران و پیروانِ اندیشههای ساختگی.
خدایا، محمد و خاندانش درود فرست و هنگام پیری فراخترین روزیات را به من ارزانی کن، و چون درمانده شوم، نیرومندترین نیروی خود را به من ده، و مرا در عبادت خود به کسالت دچار مکن، و مپسند که راه تو را نادیده انگارم و بر خلاف دوستیات گام بردارم و با آنان که از تو بریدهاند، پیوند خورم، و از آنان که به تو پیوستهاند، پیوند بُرَم.
خدایا، چنان کن که هنگام ضرورت با نیروی تو به انتقام برخیزم، و هنگام نیاز، نیازخواه تو باشم، و هنگام تنگدستی، پیش تو زاری کنم، و مرا به فتنه مینداز که هنگام ناچاری از کسی جز تو یاری خواهم، و هنگام درویشی پیش دیگران به خواهش فروتن گردم و هنگام ترس در پیشگاهِ غیرِ تو به زاری افتم، تا آن جا که سزاوار گردم مرا به حال خود واگذاری و احسان خویش را از من دریغ کنی و روی از من بگردانی. ای مهربانترین مهربانان.
تشكيل خانواده در نگاه خداوند، يعني خيمه زدن در كنار چشمهي « مودّت» و مودّت يعني محبّت عميق، با طراوت، آشكار و پُر سرو صدا
«وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»
سر منشأ اين چشمه جوشان، اقيانوس بيساحلِ مِهر الهي است. خداي رحمنِ رحيم و رئوف لطيف، به ارادهي حكيمانه خود، جذبهاي از اين شعله آسماني را ميان زوجِ جوان قرار ميدهد تا از آينهاي نزديك و به مدد انديشهاي بادوام، هر يك به تماشاي نشانهاي برجسته از آيات جمال و لطف الهي بنشينند. و از دست يار خويش جام مهر الهي بگيرند و كامياب شوند
زن و شوهر با اين دستمايه پُر ارج ميتوانند به همهي آرزوهاي ديگر خود برسند و بهشت آسماني را در زمين به تجربه بنشينند. به شرط آن كه قدرش را بدانند و با هنرمندي از آسيبها نگهداريش كنند. چگونه؟
رهنمود « پيرِ مهر» بهترين راهنما براي عاشقان جوان است:
بالاتر از واقعيات زندگي
بالاتر از واقعيات زندگي، آرزوها و عشقها و احساسات انساني در زندگي نقش دارند. نقششان هم نقش تبعي و درجه دوّم نيست، بلكه نقش اصلي است و ميتواند ملاط اين بناي فخيم و بسيار مستحكم قرار بگيرد.
اين را چگونه بايد تنظيم كرد؟ زن و مرد بايد هر كدام جايگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهي محبّت آميز و همراه با يك عشق پاك داشته باشند و اين عشق را حفظ كنند؛ چرا كه زايل شدني است، مثل همه چيزهاي ديگر. بايد نگهش دارند و حفظ كنند كه زايل نشود …130
اصل قضيه، عشق است
اگر در زندگي محبّت وجود داشت، سختيهاي بيرون خانه آسان خواهد شد. براي زن هم سختيهاي داخل خانه آسان خواهد شد.131
در ازدواج، اصل قضيه محبّت است. دخترها و پسرها اين را بدانند. اين محبّتي را كه خدا در دل شما قرار داده، حفظ كنيد.132
اين رابطهي انساني، بر اساس محبّت و رابطهي عاطفي استوار است. يعني زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند و همين محبّت، همزيستيِ آنها را آسان خواهد كرد. عامل محبّت هم به پول و تشريفات و اين چيزها بستگي ندارد.133
محبّت، خانواده را پايدار ميكند. محبّت مايهي آبادي زندگي است. كارهاي سخت به بركت محبّت براي انسان آسان ميشود. در راه خدا هم اگر انسان با محبّت وارد شود، همه كارها آسان خواهد شد.134
دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبّت بورزند؛ چون محبّت آن ملاطي است كه اينها را براي هم حفظ ميكند، در كنار هم نگه ميدارد و نميگذارد از هم جدا شوند. محبّت خيلي چيز خوبي است. محبّت كه بود، وفاداري هم هست
بيوفايي و بيصفايي و خيانت به يكديگر، ديگر نخواهد بود. محبّت كه بود، فضا، فضاي اُنس ميشود. فضاي قابل تحمّل و مورد استفاده و شيرين ايجاد ميگردد.135
هر چقدر بيشتر، بهتر
زن و شوهر هر چه بيشتر به هم محبّت كنند، زيادي نيست. آن جايي كه محبّت هر چه زياد شود، ايرادي ندارد، محبّت زن و شوهر است. هر چه به هم محبّت كنيد، خوب است و خود محبّت هم اعتمادي ميآورد.
اين محبّت زن و شوهر هم جزو محبّتهاي خدايي است. اين از آن محبّتهاي خوب است. هر چه بيشتر شود بهتر است.
زن و شوهر بايد به هم محبّت بورزند. اين اساس خوشبختي است. خوشبختي در اين است كه زن و شوهر همديگر را دوست داشته باشند.136
از محبّت خارها گل ميشود
وقتي محبّت باشد، از محبّت خارها گُل ميشود. اگر چيز ناخوشايندي هم در همسر وجود داشته باشد، وقتي محبّت بود، آن چيزهاي ناخوشايند، به كلّي رنگ ميبازد و محبّت همهي چالهها را صاف ميكند.137
محبّت، دستوري و سفارشي نيست
محبّت، دستوري و فرمايشي نيست. دست خود شماست. شما ميتوانيد محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زياد كنيد. چطوري؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبّت ورزيدن به او، با وفاداري.138
اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، بايد حركت و تلاش كند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، بايد يك تلاشي انجام بدهد. محبّت محتاج تلاش و ابتكار است.139
محبّت در صورتي خواهد ماند كه طرفين حقوق يكديگر و حدود خود را رعايت كنند و از آن تخطّي و تجاوز نكنند. يعني در واقع هر كدام از اين دو طرف كه دو شريك هستند و با هم زندگي را بنا ميكنند، سعي كنند كه جايگاه خود را در دل و ذهن و فكر طرف مقابل، جايگاه راسخ و نافذي قرار دهند. يعني همان نفوذ معنوي؛ همان ارتباط و پيوند قلبي زن و شوهر. حقوق اسلامي براي اين است.140
اگر بخواهيد اين محبّت باقي بماند، به جاي اينكه از طرف مقابلتان توقّع كنيد كه او مرتّب به شما محبّت كند از دل خودتان بخواهيد كه تراوش محبّت او روز به روز بيشتر شود. محبّت به طور طبيعي، محبّت ميآفريند.141
عشق بازي دِگر و نفس پرستي دگر است
امروز در دنيا تعبير بدي از محبّت ميكنند، اين عِشقي كه تعبير ميكنند، اينها، آن محبّت واقعي نيست. اين، همان حالت هيجان جنسي است كه به يك شكل خاصي آن را ظاهر ميكنند. اين ممكن است در خيلي از موارد پيش بيايد، ارزشي هم ندارد. آن چيزي كه با ارزش است، آن محبّت عميق و صميمي و خدايي و همراه با احساس مسئوليت متقابل بين دختر و پسر است كه بدانند حالا بعد از اين، يك واحدند و يك هدف را دنبال ميكنند. اين، آن محبّتي است كه خانواده بر اساس آن شكل ميگيرد.142
آن محبّتها و عشقهايي كه بر اساس مبانيِ انساني نيست و از روي مسائل ظاهري و شهوات زودگذر است، اينها خيلي پايه و بنيادي ندارد. امّا محبّتي كه بر اساس آن اصل انساني است كه خداي متعال آن را قرار داده، بخصوص اگر چنانچه با شرايطي كه در همين ازدواج اسلامي رعايت شده و توصيه شده است، اگر با اينها همراه باشد، اين محبّت روز به روز بيشتر ميشود.143
منابع:
130. خطبهي عقد مورخهي 22/12/1378
131. خطبهي عقد مورخهي 11/8/1377
132. خطبه عقد مورخهي 17/10/1374
133. خطبهي عقد مورخهي 4/9/1375
134. خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
135. خطبهي عقد مورخهي 24/9/1376
136. خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
137. خطبهي عقد مورخهي 15/1/1378
138. خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
139. خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
140. خطبهي عقد مورخهي 11/12/1377
141. خطبهي عقد مورخهي 19/7/1379
142. خطبهي عقد مورخهي 15/10/1379
143. خطبهي عقد مورخهي 2/1/1380
خبرگزاری رویترز، عکسی از یک کودک در حال تقلید نمازخواندن در مسجدی در شهر استراسبورگ فرانسه را به عنوان بهترین عکس تولیدی خود انتخاب کرد.
این عکس روز چهارشنبه گذشته، نخستین روز ماه رمضان در فرانسه، گرفته شده است.
.
از امام صادق(ع) منقول است که حضرت فرمودند: از جمله سفارش های لقمان به فرزندش این است که اگر می خواهی عزت دنیا را برای خودت جمع کنی طمعت را نسبت به آنچه در دست مردم است قطع کن.
عزت های دنیایی چند شاخه دارد از جمله عزت مال، عزت آبرو و … حقیقت عزت هم این است که انسان بتواند قلوب دیگران را به خودش جلب کند که گاهی از آن تعبیر می کنند به سلطه بر قلب. این خودش قدرتمندی است.
پیامبران و صدیقین با دست خالی به آن جایگاهی که باید برسند که تسخیر قلوب مردم رسیدند غالب پیامبران از نظر امور مادی فقیر بودند و با همین فقر ظاهری که در بین اجتماع داشتند، به آنجایی که باید می رسیدند، رسیدند و مردم دوستشان داشتند.
“آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی“