گام اوّل: احترام متقابل
زن و شوهر بايد به يكديگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهري و تشريفاتي، بلكه احترامي واقعي.1)
احترام به اين معنا نيست كه مثلاً همديگر را با القاب و آداب صدا كنند. بلكه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند.
احترام را در قلب خود نگهداريد، براي هم حرمت قايل باشيد. اين در ادارهي زندگي مهمّ است. بين زن و شوهر، اهانت و تحقير و تذليل نباشد.2
گام دوّم: اعتماد سازي
نگه داشتن محبّت به اين است كه زن و شوهر اعتماد يكديگر را جلب كنند. اطمينان كه پيدا شد، محبّت، پايدار ميشود و اُنس به وجود ميآيد. 3) اساس محبّت، اطمينان است. اگر اعتماد بين زن و شوهر از بين رفت، محبّت آرام آرام از بين خواهد رفت. بايد به هم اعتماد داشته باشيد.4)
اگر ميخواهيد محبّت طرف مقابلتان به شما زياد باشد، وفاداري كنيد، حسّ اعتماد او را جلب كنيد. يكي از چيزهايي كه محبّت را در خانواده به كلي به هم ميريزد، بياعتماديِ زن و شوهر به همديگر است… 5)
محبّت يك امري است كه بايد زمينه آن را فراهم كرد و زمينهاش اين است كه دختر سعي كند اعتماد شوهرش را به خود جلب كند، پسر هم سعي كند اعتماد زنش را به خود جلب كند. وقتي اعتماد طرفين وجود داشت، هر دو به وفاداري هم اطمينان پيدا كردند، محبّت زياد ميشود … 6)
وفاداري، خيلي مهم است. اگر زن احساس كند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس كند زنش به او وفادار است، اين خود به وجود آورندهي محبّت است. محبّت كه به وجود آمد، آن وقت خانواده پايدار خواهد شد. يك بناي مستحكم و پايداري كه سالهاي متمادي ادامه پيدا ميكند …7)
اگر زن يا شوهر احساس كند كه دل همسرش در گروي جاي ديگر است، اگر احساس كند به او راست نميگويد، اگر احساس كند با دورويي برخورد ميكند، اگر احساس كند صميميّتي در بين نيست، هر چه هم محبّت داشته باشد اين محبّت ضعيف خواهد شد …8)
وفاداري كن تا جلب اعتماد كني!
محبّت ورزيدن، يك امري است كه در اوّل كار خداي متعال اين را به شما ميدهد، سرمايهاي است كه در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هديه ميكند. به يكديگر محبّت پيدا ميكنند. اين را بايد نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهيد همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، بايد رفتار خودتان را محبّت برانگيز كنيد. حالا معلوم است كه انسان چه كار بايد بكند تا محبّتش معلوم شود. بايستي وفاداري كنيد، امانت نشان بدهيد، صفا نشان بدهيد. توقّعات خود را خيلي بالا نبريد، بايد همكاري كنيد، بايد اظهار محبّت كنيد، اينها محبّت ايجاد ميكند. هر دو نسبت به هم اين وظيفه را دارند. محبّت در زندگي بايد باشد. همكاري باشد، ايراد گيري و زياده طلبي نباشد.9)
اعتماد، قراردادي نيست
اعتماد، يك امر قرار دادي نيست كه بيا من به تو اعتماد كنم، تو به من اعتماد كن. اين طوري نيست. اعتماد را بايد جلب كرد. با خوبيِ عمل، با رعايتِ اخلاق، با رعايتِ آداب، با رعايتِ حدود و ثغور و موازين شرعي …10)
بياعتمادي پايهي محبّت را از بين ميبرد. نگذاريد اين بياعتمادي به وجود بيايد. احساس بيوفايي محبّت را مثل خوره ميخورد و از بين ميبرد.11)
اگر زن احساس كرد شوهرش به او دروغ ميگويد يا مرد احساس كرد كه زنش به او دروغ ميگويد و هر كدام احساس كردند ديگري در اظهار محبّت صادق نيست، اين ديگر پايههاي محبّت را سست خواهد نمود. اگر ميخواهيد محبّت باقي بماند، اعتماد را حفظ كنيد و اگر ميخواهيد زندگي پايدار بماند بايد محبّت را نگهداريد. 12)
ذوب كدورتها در لابهلاي محبّتها
زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند، همين! كارهايي كه محبّت را كم ميكند، انجام ندهيد. مواظب باشيد چيزهايي كه شما را از هم گله مند و بيزار ميكند، از شما سر نزند. درست نگاه كنيد ببينيد شوهر شما يا زن شما روي چه چيزهايي خيلي حسّاس است، از آنها اجتناب كنيد، بعضيها بياعتنايي ميكنند. مثلاً فرض بفرماييد كه زن از يك عادتي كه مرد دارد بدش ميآيد، اين مرد هم بياعتناست و آن عادت را باز تكرار ميكند. اين بد است. همين طور زنها. فرض بفرماييد زنهايي هستند كه هوسهاي شخصي خود را ( فلان چيز را بخريم فلان جا برويم و …) بر راحتي و آسايش شوهر ترجيح ميدهند. چه لزومي دارد؟ اصل كار، شما دو نفر هستيد. همه دنيا فرع شمايند. همديگر را داشته باشيد، با همديگر مهربان باشيد.13
اگر يك وقتي خداي نكرده يك كدورتي پيش آمد، بايد لابهلاي محبّت ذوبش كنيد و از بين ببريد. نبايد يك حرفِ كوچكي را بزرگ كنند و مرتّب كش بدهند، اينها نبايد باشد …14
اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات يكديگر بياعتنايي و بيتوجهي كنند و به تدريج حالت بيمحبّتي از يك طرف به وجود بيايد، چون بيمحبّتي مرضي مسري است، حتماً به آن طرف ديگر هم سرايت ميكند. اين طوري است. نبايد بگذاريد، هر دو بايد تلاش و كوشش كنيد. اين پايه اصلي است.15
بزرگترها هم كمك كنند
بايد جوانها را هدايت كرد، امّا در جزئيات امور آنها نبايد خيلي دخالت كرد كه زندگي براي آنها مشكل ميشود.16
مبادا بعضيها با دخالتهاي خودشان، بعضيها با كم ظرفيّتي و خويِ بچگي خودشان، اين بناي مستحكم را به اندك چيزي متزلزل كنند. اگر ديدند دخالتهاي آنها دارد اين زن و شوهر را نسبت به هم دل چركين ميكند، ديگر اجازه نداند دخالت كنند.17
بزرگترها اگر ميخواهند اين جوانها راحت زندگي كنند، بايد آنها را نصيحت كنند و هدايت نمايند. امّا دخالت نبايد بكنند. بگذارند زندگيشان را بكنند.18
مبادا خداي نكرده بزرگترها بيايند پيش يكي از زوجين، از آن ديگري بدگويي كنند، يك چيزي بگويند دلخوري درست كنند، بلكه بايد بزرگترها سعي كنند. بيتر اينها را به هم نزديك نمايند و دلهايشان را بهم متّصلتر كنند.)19
والدين نقش زيادي در ايجاد محبّت دارند. والدين دختر و پسر بايد دائماً همّتشان اين باشد كه اين را نسبت به ديگري با محبّت كنند. اگر هم چنانچه يك چيزي ديدند از طرف مقابل كه برايشان خوشايند نبود، آن را براي فرزند خودشان ذكر نكنند. بگذاريد اين دو با يكديگر روز به روز مأنوستر و با محبّتتر باشند
پدر و مادرها بايد سعي كنند محبّت زن و شوهرها را ـ اين بچههايشان را، جوانهايي را كه ازدواج ميكنند ـ تأمين كنند. گاهي ممكن است يك دلخوريهايي پيش بيايد، پدر و مادرها كه تجربه دارتر هستند، بزرگتر هستند، عاقلتر هستند، نگذارند كه اين دلخوريها به دلسردي زن و شوهر جوان از هم منتهي شود.20
1. خطبهي عقد مورخهي 19/9/1371
2 خطبهي عقد مورخهي 28/9/1374
3 خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
4. خطبهي عقد مورخهي 19/7/1379
5 خطبهي عقد مورخهي 22/9/1379
6 خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
7 خطبهي عقد مورخهي 21/12/1379
8 خطبهي عقد مورخهي 19/12/1376
9 خطبهي عقد مورخهي 10/2/1375
10 خطبهي عقد مورخهي 16/11/1379
11 خطبهي عقد مورخهي 6/6/1381
12 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1371
13 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1376
14 خطبهي عقد مورخهي 16/5/1379
15 خطبهي عقد مورخهي 6/9/1376
16 خطبهي عقد مورخهي 17/2/1375
17 خطبهي عقد مورخهي 18/5/1374
18 خطبهي عقد مورخهي 11/8/1377
19. خطبهي عقد مورخهي 31/6/1371
20 خطبهي عقد مورخهي 9/12/1380
منبع: www.khamenei.ir
گزيده اي از رهنمودهاي مقام معظم رهبري به زوجهاي جوان 2)