آیت الله نوری همدانی از مراجع تقلید شیعیان در استفتایی دیدگاه خود را درباره طواف در طبقه فوقانی کعبه اعلام فرمود.
عربستان سعودی در طرحی دست به توسعه مطاف در مسجدالحرام زده است و برای زائران ناتوان و مسن خانه خدا محلی برای طواف در ارتفاع ۱۳ متری ایجاد کرده است.
پرسش: همانگونه که مستحضر هستید مکانی جدید برای طواف خانه خدا برای افراد دارای ناتوانی جسمی و مسن در ارتفاع ۱۳ متری از سطح زمین در خانه خدا ساخته شده و هدف آن فراهم کردن مکانی امن و راحت برای طواف افراد ناتوان و مسن است. طواف در این سطح آیا جایز است یا خیر؟
پاسخ: طواف در طبقه فوقانی صحیح نیست و افراد نا توان باید نائب بگیرند.
منبع: خبرگزاری مهر
«اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
« خدایا در این روز بهره مرا در استفاده از مستحبات بسیار گردان و در آن مرا در به یاد آوردن مسائل کرم نما و وسیله مرا بین وسایل و اسباب به سوی حضرتت نزدیک ساز، اى آنکه اصرار و سماجت اصرار کنندگان مشغولش نمی سازد».
«اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ»؛
در شبانه روز برای نمازهای یومیه، نمازهای نافله وجود دارد که انسان به وسیله آنها میتواند به خداوند (عزوجل) بیش از پیش تقرب جوید، چرا که نمازهای نافله، نمازهای اضافه بر نمازهای واجب در شبانه روز میباشند که ضعفهای نمازگزار در نمازهای واجب را از نظر توجه و حضور قلب در نماز به سوی خالق یکتا جبران مینمایند.
کیفیت نمازهای نافله
نمازهای نافله غیر از روز جمعه ۳۴ رکعت است که ۸ رکعت آن نافله ظهر و ۸ رکعت آن نافله عصر و ۴ رکعت آن نافله مغرب و ۲ رکعت آن نافله عشا و ۱۱ رکعت نافله شب (که ۸ رکعت آن به عنوان نافله شب و ۲ رکعت شفع و یک رکعت وتر بوده) و۲ رکعت نافله صبح میباشد که در روز جمعه نافله ظهر و عصر هر کدام ۱۰ رکعت میشود.
منظور از «وفرحظی فیه من النوافل» چیست؟ همانطور که میدانیم در انجام هر کاری مخصوصاً کارهای نیک و صالح باید از طرف خداوند برای هر بندهای توفیق حاصل شود تا بتواند آن را انجام دهد، لذا در این روز برای آنکه بتوانیم نمازهای نافله را بجا آورده و از حظ و بهره معنوی آن به طور وافر بهرهمند گردیم از خداوند خواستاریم که ما را در این روز از این موهبت بزرگ محروم نگرداند.
منظور از باحضار المسائل چیست؟
«واکرمنی فیه باحضار المسائل»؛ هر یک از ما ممکن است که امروز و لحظهای که در آن نفس میکشیم و پلک میزنیم آخرین لحظات عمر ما باشد و باید بار سفر از این دنیای وانفسا بسته و به عالم آخرت که جاودان و همیشگی است سفر کنیم و آگاهیم که خداوند از ما و از هرچه که در این دنیا با هر مسئولیتی و سمتی انجام دادهایم سؤال و بازخواست خواهد نمود. «ان تبدوا ما فی انفسکم او تغفوه یحاسبکم به الله»؛ “هرچه که در آشکار و نهان (انجام دادهاید) خداوند از شما محاسبه خواهد نمود" و هر کسی نتیجه اعمال خود را میبیند «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»(زلزله ،۸و۷) یعنی؛ ” کسی که به مقدار ذرهای کار نیک انجام داده باشد پاداشش را میبیند و کسی که به مقدار ذرهای کار زشتی انجام داده باشد کیفر آن را میبیند".
با توجه به آیات و توضیح بالا در مییابیم منظور از “باحضار المسائل” همان آمادگی قبل از مرگ برای پاسخگویی به بازخواستهایی است که از طرف ذات اقدس از انسان میگردد، چرا که همه مسئولیم و داشتن مسئولیت در دنیا بسیار سنگین است و انسان را در عالم آخرت گرفتار بازخواست بیشتری مینماید، که ما از خداوند خواستاریم که در این روز ما را برای حاضر نمودن خود برای چنین روزی یاری نماید.
«و قرب فیه وسیلتی الیک من بین الوسائل یا من لایشغله الحاح الملحین»؛ همان طور که میدانیم در آخرت از تک تک اعضای بدن انسان، سؤال خواهد شد که آیا در مسیر طاعت الهی بودهاند یا نه که با توجه به آن در مییابیم شاید منظور از “وسیلتی" در این دعا همان اعضا و جوارح انسان باشد که از خداوند میخواهیم که وسایل (اعضا و جوارح) ما را نزدیک خود سازد. یعنی اعضا و جوارح ما را تابع و فرمان بردار ذات اقدسش گرداند نه تابع شیطان ملعون و رانده شده از درگاهش، که اطاعت و فرمانبرداری از ذات اقدس خداوند مساوی با سعادت جاودانی است، اما نافرمانی از ذات اقدس او شقاوت ابدی است. که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم تمام اعضا و جوارح ما را تابع دستوراتش نموده و از شیطان ملعون دور سازد.
نماز شب بیست و نهم ماه رمضان
نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از حضرت علی (ع) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.
نماز شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان، دو رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد ۲۰ مرتبه سوره توحید خوانده می شود و حضرت علی بن ابیطالب(ع) در ثواب آن فرمود: هر کس بخواند، از مرحومین حساب شده و نامه عمل او را به اعلی علّییّن می برند.
«اللهمّ ارْزُقْنی فيهِ فَضْلَ لَيلَةِ القَدْرِ وصَيرْ أموری فيهِ من العُسْرِ الی اليسْرِ واقْبَلْ مَعاذيری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ يا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحين؛
خدايا فضيلت شب قدر را روزی من كن و در اين روز كارهای مرا از سختی به آسانی بگردان و عذرهايم را بپذير و گناه و بارگران را از من بريز، ای مهربان به بندگان شايسته خويش!».
«اللهمّ ارْزُقْنی فيهِ فَضْلَ لَيلَةِ القَدْرِ»:
در اين بخش از دعا میخوانيم، ای خدا، برتری فضيلت شب قدر را روزیام كن! از اين دعا برخی احتمال میدهند كه شب بيست و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روايات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شيعه اعتقاد دارد كه به احتمال قوی شب بيست و سوم، شب قدر است و اعمال بيست و سوم مهمتر از اعمال شب نوزدهم و بيست و يكم است. شبهای نوزدهم و بيست و يكم، يك غسل مستحبی دارند؛ اما شب بيست و سوم دو غسل دارد. خواندن سورههای «دخان»، «روم» و «عنكبوت» در شب بيست و سوم سفارش شده است.
برادران اهل تسنن به بيست و هفتم اعتقاد دارند و اين شب را احياء نگه میدارند و اعمال شب قدر را به جا میآورند. شيعه هم البته شب بيست و هفتم احياء دارد؛ اما تنها در اول شب.
برخی اولياء، تمام سال را احياء میگرفتند تا آن شب قدر كه معلوم نيست چه وقت است را درك كنند.
شب قدر بهترين ايام سال است. ملائكه به اذن خدا به روی زمين میآيند تا مقدرات ما را معلوم میكنند. ملائكه میآيند و دور دل ما میگردند؛ اما جای خالی نمیبينند كه وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائكه خالی نيست. گوشهای از آن جای محبت زن و بچه است. گوشهای از آن جای محبت پول، رياست و علاقههای گوناگون است و به همين دليل ما فضای خالی در دل نداريم تا ملائكه در آن فرود بيايند.
«وصَيرْ أموری فيهِ من العُسْرِ الی اليسْرِ»:
خدايا امورات من را از سختی به آسانی مبدل كن! غالب مردم گرفتار هستند. گرفتار همسايه بد، عروس بد، داماد بد و گرفتارهای ديگر و در اين دعا از خدا میخواهيم كه اين گرفتاریها و سختیها را برای ما به آسانی مبدل كند.
«واقْبَلْ مَعاذيری»:
خدايا عذر من را بپذير! گاهی كسی از شما غيبت كرده يا در عصبانيت حرفی میزند و عذرخواهی میكند؛ ما هم با اين دعا به در خانه خدا میرويم و از او به خاطر كارهايی كه انجام دادهايم عذرخواهی میكنيم. اگر كودكی از پدرش عذرخواهی كند، پدر منقلب میشود حالا كه ما از خدا عذرخواهی كنيم، خدا بسيار بيشتر از والدين مهربان است و حتماً میبخشد.
«وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ يا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحين
خدايا گناهانم را محو كن! ای خدايی كه به بندگان صالحت مهربانی! مهربانی خدا بسيار زياد است. آدم هرگاه رو به خدا عذرخواهی میكند، خدا او را میپذيرد حتی اگر يك عمر نااهل باشد. در گذشته جوانهای منحرفی بودند كه در ايام محرم، امام حسين(ع) از آنها دستگيری میكرد و در آخر محرم تمام گناهان خود را ترك میكردند. در شبهای تاريك و در خلوت و تنهايی با خدا صحبت و از او عذرخواهی كنيد. خدا دست شما را میگيرد و اصلاح میشويد.
گام اوّل: احترام متقابل
زن و شوهر بايد به يكديگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهري و تشريفاتي، بلكه احترامي واقعي.1)
احترام به اين معنا نيست كه مثلاً همديگر را با القاب و آداب صدا كنند. بلكه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند.
احترام را در قلب خود نگهداريد، براي هم حرمت قايل باشيد. اين در ادارهي زندگي مهمّ است. بين زن و شوهر، اهانت و تحقير و تذليل نباشد.2
گام دوّم: اعتماد سازي
نگه داشتن محبّت به اين است كه زن و شوهر اعتماد يكديگر را جلب كنند. اطمينان كه پيدا شد، محبّت، پايدار ميشود و اُنس به وجود ميآيد. 3) اساس محبّت، اطمينان است. اگر اعتماد بين زن و شوهر از بين رفت، محبّت آرام آرام از بين خواهد رفت. بايد به هم اعتماد داشته باشيد.4)
اگر ميخواهيد محبّت طرف مقابلتان به شما زياد باشد، وفاداري كنيد، حسّ اعتماد او را جلب كنيد. يكي از چيزهايي كه محبّت را در خانواده به كلي به هم ميريزد، بياعتماديِ زن و شوهر به همديگر است… 5)
محبّت يك امري است كه بايد زمينه آن را فراهم كرد و زمينهاش اين است كه دختر سعي كند اعتماد شوهرش را به خود جلب كند، پسر هم سعي كند اعتماد زنش را به خود جلب كند. وقتي اعتماد طرفين وجود داشت، هر دو به وفاداري هم اطمينان پيدا كردند، محبّت زياد ميشود … 6)
وفاداري، خيلي مهم است. اگر زن احساس كند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس كند زنش به او وفادار است، اين خود به وجود آورندهي محبّت است. محبّت كه به وجود آمد، آن وقت خانواده پايدار خواهد شد. يك بناي مستحكم و پايداري كه سالهاي متمادي ادامه پيدا ميكند …7)
اگر زن يا شوهر احساس كند كه دل همسرش در گروي جاي ديگر است، اگر احساس كند به او راست نميگويد، اگر احساس كند با دورويي برخورد ميكند، اگر احساس كند صميميّتي در بين نيست، هر چه هم محبّت داشته باشد اين محبّت ضعيف خواهد شد …8)
وفاداري كن تا جلب اعتماد كني!
محبّت ورزيدن، يك امري است كه در اوّل كار خداي متعال اين را به شما ميدهد، سرمايهاي است كه در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هديه ميكند. به يكديگر محبّت پيدا ميكنند. اين را بايد نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهيد همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، بايد رفتار خودتان را محبّت برانگيز كنيد. حالا معلوم است كه انسان چه كار بايد بكند تا محبّتش معلوم شود. بايستي وفاداري كنيد، امانت نشان بدهيد، صفا نشان بدهيد. توقّعات خود را خيلي بالا نبريد، بايد همكاري كنيد، بايد اظهار محبّت كنيد، اينها محبّت ايجاد ميكند. هر دو نسبت به هم اين وظيفه را دارند. محبّت در زندگي بايد باشد. همكاري باشد، ايراد گيري و زياده طلبي نباشد.9)
اعتماد، قراردادي نيست
اعتماد، يك امر قرار دادي نيست كه بيا من به تو اعتماد كنم، تو به من اعتماد كن. اين طوري نيست. اعتماد را بايد جلب كرد. با خوبيِ عمل، با رعايتِ اخلاق، با رعايتِ آداب، با رعايتِ حدود و ثغور و موازين شرعي …10)
بياعتمادي پايهي محبّت را از بين ميبرد. نگذاريد اين بياعتمادي به وجود بيايد. احساس بيوفايي محبّت را مثل خوره ميخورد و از بين ميبرد.11)
اگر زن احساس كرد شوهرش به او دروغ ميگويد يا مرد احساس كرد كه زنش به او دروغ ميگويد و هر كدام احساس كردند ديگري در اظهار محبّت صادق نيست، اين ديگر پايههاي محبّت را سست خواهد نمود. اگر ميخواهيد محبّت باقي بماند، اعتماد را حفظ كنيد و اگر ميخواهيد زندگي پايدار بماند بايد محبّت را نگهداريد. 12)
ذوب كدورتها در لابهلاي محبّتها
زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند، همين! كارهايي كه محبّت را كم ميكند، انجام ندهيد. مواظب باشيد چيزهايي كه شما را از هم گله مند و بيزار ميكند، از شما سر نزند. درست نگاه كنيد ببينيد شوهر شما يا زن شما روي چه چيزهايي خيلي حسّاس است، از آنها اجتناب كنيد، بعضيها بياعتنايي ميكنند. مثلاً فرض بفرماييد كه زن از يك عادتي كه مرد دارد بدش ميآيد، اين مرد هم بياعتناست و آن عادت را باز تكرار ميكند. اين بد است. همين طور زنها. فرض بفرماييد زنهايي هستند كه هوسهاي شخصي خود را ( فلان چيز را بخريم فلان جا برويم و …) بر راحتي و آسايش شوهر ترجيح ميدهند. چه لزومي دارد؟ اصل كار، شما دو نفر هستيد. همه دنيا فرع شمايند. همديگر را داشته باشيد، با همديگر مهربان باشيد.13
اگر يك وقتي خداي نكرده يك كدورتي پيش آمد، بايد لابهلاي محبّت ذوبش كنيد و از بين ببريد. نبايد يك حرفِ كوچكي را بزرگ كنند و مرتّب كش بدهند، اينها نبايد باشد …14
اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات يكديگر بياعتنايي و بيتوجهي كنند و به تدريج حالت بيمحبّتي از يك طرف به وجود بيايد، چون بيمحبّتي مرضي مسري است، حتماً به آن طرف ديگر هم سرايت ميكند. اين طوري است. نبايد بگذاريد، هر دو بايد تلاش و كوشش كنيد. اين پايه اصلي است.15
بزرگترها هم كمك كنند
بايد جوانها را هدايت كرد، امّا در جزئيات امور آنها نبايد خيلي دخالت كرد كه زندگي براي آنها مشكل ميشود.16
مبادا بعضيها با دخالتهاي خودشان، بعضيها با كم ظرفيّتي و خويِ بچگي خودشان، اين بناي مستحكم را به اندك چيزي متزلزل كنند. اگر ديدند دخالتهاي آنها دارد اين زن و شوهر را نسبت به هم دل چركين ميكند، ديگر اجازه نداند دخالت كنند.17
بزرگترها اگر ميخواهند اين جوانها راحت زندگي كنند، بايد آنها را نصيحت كنند و هدايت نمايند. امّا دخالت نبايد بكنند. بگذارند زندگيشان را بكنند.18
مبادا خداي نكرده بزرگترها بيايند پيش يكي از زوجين، از آن ديگري بدگويي كنند، يك چيزي بگويند دلخوري درست كنند، بلكه بايد بزرگترها سعي كنند. بيتر اينها را به هم نزديك نمايند و دلهايشان را بهم متّصلتر كنند.)19
والدين نقش زيادي در ايجاد محبّت دارند. والدين دختر و پسر بايد دائماً همّتشان اين باشد كه اين را نسبت به ديگري با محبّت كنند. اگر هم چنانچه يك چيزي ديدند از طرف مقابل كه برايشان خوشايند نبود، آن را براي فرزند خودشان ذكر نكنند. بگذاريد اين دو با يكديگر روز به روز مأنوستر و با محبّتتر باشند
پدر و مادرها بايد سعي كنند محبّت زن و شوهرها را ـ اين بچههايشان را، جوانهايي را كه ازدواج ميكنند ـ تأمين كنند. گاهي ممكن است يك دلخوريهايي پيش بيايد، پدر و مادرها كه تجربه دارتر هستند، بزرگتر هستند، عاقلتر هستند، نگذارند كه اين دلخوريها به دلسردي زن و شوهر جوان از هم منتهي شود.20
1. خطبهي عقد مورخهي 19/9/1371
2 خطبهي عقد مورخهي 28/9/1374
3 خطبهي عقد مورخهي 19/1/1377
4. خطبهي عقد مورخهي 19/7/1379
5 خطبهي عقد مورخهي 22/9/1379
6 خطبهي عقد مورخهي 30/7/1376
7 خطبهي عقد مورخهي 21/12/1379
8 خطبهي عقد مورخهي 19/12/1376
9 خطبهي عقد مورخهي 10/2/1375
10 خطبهي عقد مورخهي 16/11/1379
11 خطبهي عقد مورخهي 6/6/1381
12 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1371
13 خطبهي عقد مورخهي 24/9/1376
14 خطبهي عقد مورخهي 16/5/1379
15 خطبهي عقد مورخهي 6/9/1376
16 خطبهي عقد مورخهي 17/2/1375
17 خطبهي عقد مورخهي 18/5/1374
18 خطبهي عقد مورخهي 11/8/1377
19. خطبهي عقد مورخهي 31/6/1371
20 خطبهي عقد مورخهي 9/12/1380
منبع: www.khamenei.ir