خطبه حضرت امام سجاد علیه السلام در کوفه
________________________________________
ای مردم نیرنگ باز و مکار! به خواسته های دل خویش نخواهید رسید. می خواهید به من نیرنگ بزنید همچون گذشته که به پدرانم زدید؟ به خدای شتران راهوار، چنین چیزی دیگر پیش نمی آید! هنوز زخم دل بهبودی نیافته، همین دیروز بود که پدرم را با افراد خانواده اش کشتید، هنوز سوگ رسول الله و داغ پدرم و فرزندان پدرم فراموش نشده است. هنوز این غصه ها گلوگیر من است و این اندوه ها در سینه ام جوشان است و دلم از این غم ها خروشان است، آنچه از شما می خواهم این است که نه با ما باشید و نه بر ما.
________________________________________
حضرت على بن الحسین، امام سجاد علیه السلام را در حالى كه بر شتر برهنه و خشتى سوار كرده و غل و جامعه در گردنش افكنده و دستهایش را نیز بسته و به گردن آویخته بودند و در اثر سایش زنجیر خون از رگهاى گردنش مى جوشید در کوفه آوردند. آن حضرت در آغاز مردم را امر به سكوت فرمود، پس از آن حمد و ثناى خداوند را به جاى آورده و بر پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله درود فرستاد و سپس فرمود:
ایها الناس من عرفنى فقد عرفنى، و من لم یعرفنى فانا على بن الحسین بن على بن ابیطالب، انا ابن من انتهكت حرمته، و سلیت نعمته و انتهب ماله، و سبى عیاله. انا ابن المذبوح بشط الفرات من غیر ذخل و لا ترات. انا ابن من قتل صبراً، و كفى بذلك فخراً.
ای مردم! هر کسی که مرا شناخت که شناخته است و هر کس که نمی شناسد خودم را به او معرفی می کنم.
من فرزند حسین بن علی بن ابی طالب هستم.
من پسر کسی هستم که هتک حرمت کردید و اموالش ربوده شده و دارائیش به غارت رفت و اهل و عیالش اسیر گردید.
من پسر کسی هستم که او را در کنار رود فرات بدون پیشینه کینه و عداوت سر بریدند.
من فرزند کسی هستم که او را با شکنجه کشتند و همین فخر او را بس است.
صفحات: 1· 2